4 - مودّت و دوستى اهل بيت (ع ) از نظر روايات و منابعاهل سنّت

در ميان احاديث منقوله از نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله احاديث فراوانى در كتب فريقين ذكر شده كه ما را به پيروى از اهل بيت عليهم السّلام دعوت مى نمايد.
از جمله مى توان به حديث شريف ((ثقلين )) كه مورد اتفاق فريقين مى باشد، اشاره كرد و آن حديث بنا به نقل زيد بن ارقم چنين است :
((قام رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يوماً فينا خطيباً بماء يدعى خمّاً بين مكة و المدينة . فحمد اللّه واثنى عليه و وعظ و ذكر، ثمّ قال : امّا بعد، الا ايّها الناس ! فانّما انا بشر يوشك أ ن يأ تى رسول ربّى فاجيب وانا تارك فيكم ثِقْلَيْنِ، اوّلهما كتاب اللّه ، فيه الهدى والنور، فخذوا بكتاب اللّه واستمسكوا به . فحثّ على كتاب اللّه ورغّب فيه ، ثم قال : واهل بيتى اذكركم اللّه فى اهل بيتى ، اذكركم اللّه فى اهل بيتى ، اذكركم اللّه فى اهل بيتى )).
((پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله روزى براى ايراد خطبه ، در مكانى معروف به غدير خم كه بين مكه و مدينه واقع است ، به پا خاست پس حمد و ثناى خداى متعال را به جا آورده مردم را وعظ و نصيحت نمود، آنگاه فرمود: اى مردم ! من بشر هستم و زود است كه فرستاده خدايم ، مرا به سوى او دعوت كند و من در حالى پاسخ خواهم داد كه دو چيز گرانبها را در ميان شما مى گذارم ؛ اول آن دو، كتاب خداست كه هدايت و نور در آن مى باشد، پس كتاب خدا را بگيريد و بدان تمسك جوييد، آنگاه مردم را به تمسك به قرآن ترغيب و تشويق نمود و فرمود: [دوم ] اهل بيت من هستند و سه بار جمله ((اذكر كم اللّه فى اهل بيتى )) را تكرار كرد)).(73)
ترمذى در كتابش از ابى سعيد و اعمش از حبيب بن ابى ثابت از زيد بن ارقم نقل مى كند كه گفت : ((قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : انّى تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضّلوا بعدى ، احدهما اعظم من الاخر: كتاب اللّه حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بيتى و لن يتفرَّقا حتى يردا على الحوض ، فانظروا كيف تخلفونى فيهما)).(74)
((پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من بعد از خودم براى شما چيزى گذاشته ام كه مادامى كه متمسك به آن باشيد، هرگز گمراه نخواهيد شد و آن چيز كتاب خدا و عترت من مى باشد كه يكى از ديگرى بزرگتر است . كتاب خدا طنابى است كشيده شده از آسمان تا زمين و عترت من ، اهل بيتم هستند و اين دو از هم جدايى ندارند تا نزد حوض كوثر بر من وارد شوند (كنايه از اينكه قرآن و عترت تا روز قيامت در ميان شما وجود دارند و هيچ وقت جداى از هم نخواهند بود)، پس ببينيد چگونه مرا در اين دو حفظ خواهيد كرد)) .
ترمذى از جابر بن عبداللّه نيز نقل مى كند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در حج و در روز عرفه ، در حالى كه سوار بر شتر بود، خطبه مى خواند و شنيدم كه فرمود: ((يا ايّها النّاس ! انّى قد تركت فيكم ما ان اخذتم به ، لن تضلّوا؛ كتاب اللّه و عترتى اهل بيتى )).(75)
((اى مردم ! من بعد از خودم براى شما چيزى را گذاشته ام كه اگر به آن تمسك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد و آن چيز عبارت از كتاب خدا و عترتم ، اهل بيتم مى باشد)) .
تقريباً ابن اثير جزرى (76) و سيوطى (77) در ذيل آيه مودّت در سوره شورى حديث فوق را تقريباً با همين الفاظ نقل نموده اند، و به گفته سيوطى حديث را ابن انبارى در مصاحف نيز روايت نموده است .
احمد بن حنبل به سند خود از ابى سعيد خدرى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل مى كند كه حضرت فرمود: ((قال انّى اوشك ان ادعى فاجيب و انّى تارك فيكم الثقلين ، كتاب اللّه عزوجل وعترتى ، كتاب اللّه حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بيتى و ان اللطيف اخبرنى انهما لن يفترقا حتّى يردا على الحوض ، فانظرونى بم تخلفونى فيهما)).(78)
((پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من نزديك است كه داعى حق را لبيك بگويم و به سوى خدايم عروج كنم ، اما بعد از خودم (شما را سر گردان رها نخواهم كرد بلكه ) براى شما، دو چيز بزرگ و گرانبها را مى گذارم ، كتاب خداى - عزّ وجلّ - و عترتم را، كتاب خدا ريسمانى است كه بين آسمان و زمين ارتباط بر قرار مى كند و عترتم ، اهل بيت من هستند، خداى لطيف و مهربان به من خبر داده است كه اين دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا نزد حوض كوثر به من ملحق شوند، پس ببينيد چگونه مرا در اين دو حفظ خواهيد كرد و چگونه حرف مرا در رابطه با اين دو، جامه عمل خواهيد پوشاند)).
اين روايت را تقريباً با همين الفاظ فخر رازى (79) در ذيل آيه مباركه (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ ...)(80) ، و متقى هندى (81) وهيثمى (82) وابن سعد(83) نقل كرده اند.
ابن حجر مى گويد:((وفى رواية انّه صلّى اللّه عليه و آله قال : فى مرض موته ، ايها الناس ! يوشك ان اقبض قبضاً سريعا فينطلق بى وقد قدمت اليكم القول معذرة اليكم الا انى مخلف فيكم كتاب ربّى عزوجل و عترتى اهل بيتى ، ثم اخذ بيد على عليه السّلام فرفعها، فقال : هذا على مع القرآن و القرآن مع على ، لا يفترقان حتى يردا على الحوض فاسالوهما ما خلفت فيهما)).(84)
((در روايتى از آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه در بيمارى كه به آن از دنيا رحلت نمود، خطاب به مردم فرمود: اى مردم ! نزديك است كه از ميان شما به سوى عالم بالا سفر كنم ، قبل از رفتن ، شما را آگاه مى كنم كه بدانيد من پس از خودم براى شما كتاب خداى - عزّ وجلّ - و عترتم ، اهل بيتم را گذاشته ام ، سپس آن حضرت دست على عليه السّلام را گرفته و بلند نموده ، فرمود: اين على با قرآن و قرآن با على است و اين دو از هم جدا نمى شوند تا وقتى نزد حوض كوثر به من برگردانيده شوند، پس با مراجعه به قرآن و عترت ، روش مرا به دست بياوريد)) .
هيثمى از زيد بن ارقم روايت مى كند كه وقتى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به ((جحفه )) رسيد، براى مردم خطبه اى ايراد نموده ، از آنها در رابطه با امورى اقرار گرفت و بعد از آنكه خبر از رحلت خودش داد، فرمود: ((فانظروا كيف تخلفونى فى الثقلين ، فنادى مناد و ما الثقلان يا رسول اللّه ؟! قال : كتاب اللّه طرف بيد اللّه عزوجل و طرف بايديكم ، فتمسكوا به لاتضلّوا و الاخر عشيرتى وان اللطيف الخبير نباءنى انهما لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض ، فسالت ذلك لهما ربّى ، فلا تقدموهما فتهلكوا و لا تقصروا عنهما فتهلكوا ولا تعلموهما فهم اعلم منكم ، ثمّ اخذ بيد على رضى اللّه عنه فقال : من كنت اولى به من نفسه ، فعلى و ليّه ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه )).(85)
((پس ببينيد چگونه بعد از من با ثقلان برخورد خواهيد كرد، آنگاه يكى صدا زد يا رسول الله ! ثقلان چيست ؟ فرمود: كتاب خداى - عزّ وجلّ - كه يك طرف آن به دست خدا و طرف ديگر آن به دست شماست (يعنى رابط بين شما و خداوند است ). مادامى كه به قرآن متمسك باشيد، گمراه نمى شويد؛ و ديگرى عشيره و عترت من هستند و خداى لطيف و خبير به من خبر داده است كه اين دو تا ورودشان نزد من در كنار حوض كوثر، از هم جدا نخواهند شد و من اين مطلب را از خداوند براى آن دو خواستار شده ام ، مبادا براين دو تقدم بجوييد و خود را مقدم بر قرآن و عترت كنيد كه هلاك خواهيد شد، مبادا در احترام و پيروى از اين دو، تقصير و كوتاهى كنيد كه هلاك خواهيد شد، مبادا به قرآن و عترت چيزى بياموزيد، زيرا عترت از شما داناترند، آنگاه دست على را گرفته ، فرمود: هر كسى را كه من بر او ولايت دارم و از خود او بر نفس او اولى هستم ، پس على ، ولىّ اوست (او هم مانند من ولايت دارد) خدايا! دوست بدار دوستدار على را و دشمن باش با كسى كه با على دشمنى مى كند)) .
اين روايت را متقى هندى (86) نيز نقل نموده با اين تفاوت كه به جاى كلمه ((عشيرتى ))، ((عترتى )) آمده است .
روايت ثقلين در كتب بسيارى از حفّاظ و علماى بزرگ اهل تسنن با اختلاف كمى در لفظ (كه مضرّ به معنا و مراد نيست ) نقل شده است كه ما براى رعايت اختصار در پاورقى به اسامى بعضى از آن كتب اشاره مى كنيم (87) .
از همه مهمتر كلام مناوى (88) به نقل از سمهودى است كه مى گويد اين روايت را بيشتر از بيست نفر صحابه ، از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده اند، و كلام ابن حجر(89) كه او نيز مى گويد اين حديث داراى طرق و اسانيد كثيره از بيست و چند نفر صحابى است و نياز به بسط و بررسى ندارد.