شواهد تاريخي بر تطبيق‌

با مراجعه به تاريخ پي مي‌بريم كه مسلمانان با مراجعه به مصاديق جديدي كه پديد مي‌آمد، براي به دست آوردن حكم آن به عمومات و اطلاقات قرآن يا حديث مراجعه مي‌كردند. اينك به نمونه‌هايي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:
1 - طبراني نقل كرده كه پيامبرصلي الله عليه وآله بر شخصي اعرابي گذر كرد كه نماز مي‌خواند. او در نمازش اين گونه دعا مي‌خواند: «يا من لاتراه العيون و لاتخالطه الظنون، و لايصفه الواصفون، و لاتغيره الحوادث و...». پيامبرصلي الله عليه وآله شخصي را موكل اعرابي كرد و فرمود: هر گاه نمازش تمام شد او را به نزد من بياور. از طرفي براي پيامبرصلي الله عليه وآله تكه طلايي آورده بودند. چون اعرابي آمد، حضرت آن طلا را به او بخشيد، آن‌گاه فرمود: آيا مي‌داني كه براي چه اين طلا را به تو بخشيدم؟ اعرابي عرض كرد: به جهت رحمي كه بين من و شما است. پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «ان للرحم حقا، ولكني وهبت لك الذهب لحسن ثنايك علي الله»؛(332) «همانا براي رحم حقي است ولي من اين طلا را به تو به خاطر اين‌كه خدا را خوب ستايش كردي بخشيدم.»
آنچه كه در ادله قرآني و حديثي رسيده، اشاره به اصل دعا و نيز برخي از دعاها ذكر شده است، ولي اين شخص اعرابي به واسطه برخي از اطلاقات و عمومات ادله كه ترغيب به دعا كرده، مناجات‌هايي از ناحيه خود با خدا داشت، و پيامبرصلي الله عليه وآله نيز آن‌ها را تاييد كرده است.
از اينجا استفاده مي‌شود كه تطبيق كليات عمومات و اطلاقات بر مصاديق جايز اشكالي نداشته، بلكه مستحب است.
2 - احمد بن حنبل از انس نقل كرده كه گفت: «نماز برپا شد، مردي با سرعت آمد و در آخر صف نماز قرار گرفت و در حالي كه نفس نفس مي‌زد، در آن حال گفت: «الحمد لله حمدا كثيرا طيبا مباركا فيه»، چون رسول خداصلي الله عليه وآله نماز خود را تمام كرد فرمود: «ايكم المتكلم»؛ كدامين از شما چنين سخني را گفت؟ همه ساكت شدند. باز حضرت فرمود: «ايكم المتكلم، فانه قال خيرا...»؛(333) «كدامين از شما چنين سخني گفت؟ او سخن نيكي گفته.»
اين سخن را گرچه از شخص پيامبرصلي الله عليه وآله نشنيده و خودش به عنوان تمجيد خدا از زبانش جاري كرده است، و لذا در جواب سوال پيامبر از اين‌كه چه كسي اين جملات را گفت، مردم از ترس سكوت كردند، ولي پيامبرصلي الله عليه وآله اين مصداق را از آنجا كه تحت عمومات و اطلاقات دعا و مدح و ستايش الهي است امضا كرده است. از اينجا استفاده مي‌شود كه حمل مطلقات و عمومات بر مصاديق تا مادامي كه داخل در حرام و مكروه نگردد، جايز است.
احمد بن علي منجور مالكي مي‌گويد: «البدعه... التي لاتدخل تحت الاصول والقواعد العامه للشريعه»؛(334) «بدعت...چيزي است كه داخل تحت اصول و قواعد عام شرعي‌نمي‌شود.»