اركان بدعت‌

با استفاده از روايات و تعريف‌هايي كه از علماي حديث و فقه در مورد بدعت ذكر شد، به دست مي‌آيد، كه بدعت سه ركن اساسي دارد:
1 - كسي حكمي رابه دين نسبت داده يا آن را از دين بيرون كند؛ مثل آن كه كسي «الصلوه خير من النوم» را جزء اذان بداند، يا متعه را از دين خارج كند. لذا خداوند متعال در مذمت نسبت‌هاي نارواي مشركان مي‌فرمايد: «قلْ آلله اذن لكمْ امْ علي الله تفْترون»؛(315) «بگو آيا خداوند به شما اين اجازه را داده يا بر خدا افترا مي‌بنديد.»
و نيز مي‌فرمايد: «فويْل للذين يكْتبون الْكتاب بايْديهمْ ثم يقولون هذا منْ عنْد الله ليشْتروا به ثمنا قليلا...»؛(316) «واي بر كساني كه مطالبي را با دستان خود مي‌نويسند، آن‌گاه آن را به خدا نسبت مي‌دهند تا اين‌كه در مقابل آن پول ناچيزي بگيرند...».
2 - بدعت آن وقتي مذموم است كه گوينده آن عقيده فاسد يا عمل غير مشروعي را در مجتمع اشاعه دهد، نه آن‌كه تنها در دل به آن اعتقاد داشته، يا در مكاني مخفي آن را انجام دهد. در مسلم روايتي به سند خود از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل مي‌كند: «... من دعا الي ضلاله كان عليه من الاثم مثل آثام من يتبعه لاينقص ذلك من آثامهم شييا»؛(317) «... هر كس كه دعوت به ضلالت نمايد؛ مثل گناهان كساني كه او را در آن ضلالت متابعت مي‌كنند بر اوست، و از گناهان متابعت كنندگان چيزي كاسته نمي‌شود.» در اين حديث تصريح به دعوت آمده، كه ظهور در اشاعه دارد.
3 - نبود دليل شرعي بر امر حادث در دين؛ كه اين ركن از تعريف‌هاي اصطلاحي كه براي بدعت ذكر شد به خوبي استفاده مي‌شود. لذا دو مورد از بدعت خارج مي‌شود:
الف) مواردي كه امري حادث شود و دليل خاصي براي آن در شرع موجود باشد، ولو آن امر در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله اتفاق نيفتاده باشد؛ مثل زلزله كه در عصر رسول‌خداصلي الله عليه وآله اتفاق نيفتاد، تا آن كه در بصره زلزله‌اي شد و ابن عباس براي مردم نماز آيات خواند.
ب) مواردي كه تحت دليل عام است. يكي از اموري كه سبب ضمانت و حفظ و بقاي شريعت اسلامي است، عموماتي است كه در آن، شريعت در لسان ادله وجود دارد كه تطبيق بر جزييات و موضوعات جديد، باعث پويايي و بقاي شريعت اسلامي است. از همين رو اگر امري در شريعت حادث شده و آن را به دين نسبت دادند، ولو دليل خاصي بر آن از قرآن و روايات وجود نداشته باشد، ولي داخل در عمومات ادله است و از بدعت خارج مي‌گردد؛ مثلا در آيه شريفه: «واعدوا لهمْ ما اسْتطعْتمْ منْ قوه...».(318) اگر در اين زمان كشور مسلماني درصدد آماده نمودن هواپيماي جنگي و وسايل مدرن نظامي برآيد، مشمول اين آيه شريفه خواهد بود و به آن عمل كرده است؛ در حالي كه اين ادوات در صدر اسلام نبوده است.
و نيز در صحيح بخاري از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل شده كه فرمود: «همانا بهترين شما كسي است كه قرآن را فرا گرفته و آن را به ديگران تعليم دهد».(319) حال اگر كسي بخواهد قرآن را با شيوه‌هاي جديد فرا گرفته يا بياموزد، اشكالي ندارد؛ زيرا داخل در عموم اين دليل است. لذا با اين توضيح، بسياري از مسايلي را كه وهابيان از مصاديق بدعت مي‌شمرند؛ مثل بناي بر قبور، عزاداري براي اولياي الهي، برپايي مراسم جشن و ... از مفهوم بدعت خارج است؛ زيرا داخل در عمومات ادله امثال قول خداوند متعال: «ومنْ يعظمْ شعاير الله فانها منْ تقْوي الْقلوب»، و ديگر ادله است.