تكفير اهل قبله
در مباحث گذشته به اموري اشاره نموديم كه ايمان به آنها واجب است و با عدم ايمان به آنها، انسان داخل كفر ميشود. با اين بحث به خوبي روشن ميشود كه صحيح نيست فرقهاي از فرق اسلامي را داخل در كفر نمود، مادامي كه اعتراف به شهادتين نموده، و ضرورتي از ضروريات دين را انكار نميكنند.
اين مطلب از اموري است كه هر كسي كوچكترين توجهي به شريعت اسلامي داشته باشد از آن اطلاع دارد، ولو معاشرت زيادي با مسلمانان نداشته باشد. لكن - مع الاسف - مشاهده ميشود كه چگونه به سبب برخي از مسايل اختلافي، تعدادي از مذاهب ساير مسلمانان را تكفير كرده و به جان آنان ميافتند. كاري كه مورد خشنودي استكبار و استعمار شده و از اين راه استيلاي خود را بر مسلمين ادامه ميدهند.
جمهور فقيهان و متكلمان بر اين باورند كه كسي حق ندارد ديگري را كه اهل قبله است و به طرف آن نماز ميخواند، با اقرار به شهادتين و عدم انكار ضرورتي از ضروريات دين، تكفير نمايد:
1 - قاضي سبكي ميگويد: «اقدام بر تكفير مومنين جدا دشوار است. و هر كسي كه در قلبش ايمان است، تكفير اهل هوا و بدعت را دشوار ميشمرد، در صورتي كه اقرار به شهادتين دارد؛ زيرا تكفير امري دشوار و خطير است».(110)
2 - قاضي ايجي ميگويد: «جمهور متكلمين و فقيهان بر اين امر اتفاق دارند كه نميتوان احدي از اهل قبله را تكفير نمود...».(111)
3 - تفتازاني ميگويد: «مخالف حق، از اهل قبله كافر نيست؛ مادامي كه ضرورتي از ضروريات دين را مخالفت نكند؛ مثل حدوث عالم، حشر اجساد».(112)
4 - ابن عابدين ميگويد: «در كلمات صاحبان مذاهب، تكفير ديگران بسيار مشاهده ميشود، ولي اينگونه تعبيرها از كلام فقهاي مجتهد نيست. و معلوم است كه اعتباري به غير فقها نيست».(113)