بررسي مفهوم عبادت
با مراجعه به كتابهاي لغت پيميبريم كه عبادت و عبوديت به معناي مطلق «خضوع» و «تذلل» است.
ابن منظور افريقي ميگويد: «اصل عبوديت، خضوع و ذلت است».(23)
فيروزآبادي ميگويد: «عبادت يعني: اطاعت».(24)
راغب اصفهاني ميگويد: «عبوديت يعني: اظهار ذلت».(25)
ميدانيم كه معناي اصطلاحي عبادت كه در قرآن به آن اشاره شده و آن مخصوص خداوند متعال است، به معناي لغوي آن - كه مطلق خضوع باشد - نيست؛ وگرنه لازم ميآيد كه هر كس كمترين تواضع و خضوعي را بر كسي داشته باشد عبادت حرام شمرده شود، بلكه عبادت در اصطلاح قرآن و حديث مقومات و اصولي دارد كه با بودن آنها عبادت تحقق مييابد.
مثلا خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: «فسوْف ياْتي الله بقوْم يحبهمْ ويحبونه اذله علي الْموْمنين اعزه علي الْكافرين»؛(26) «در آينده خدا بر ميانگيزاند قومي را كه او آنان را دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند و نسبت به مومنان فروتن و به كافران، سرفراز و مقتدرند.»
لذا اين ذلت را كسي به معناي عبادت نگرفته است.
خداوند متعال از سجود ملايكه بر حضرت آدمعليه السلام به امر خود خبر داده آنجا كه ميفرمايد:«واذْ قلْنا للْملايكه اسْجدوا لآدم فسجدوا الا ابْليس ابي واسْتكْبر وكان من الْكافرين»؛(27) «و (ياد كن) هنگامي را كه به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده و خضوع كنيد، همگي سجده كردند؛ جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد، و (به خاطر تكبر و نافرماني )از كافران شد.»
و اگر اين عمل در حقيقت عبادت است پس چرا به آن امر شده است.
درباره سجده بر حضرت آدمعليه السلام از ناحيه ملايكه توجيهاتي ذكر شده است:
1 - اينكه اين سجده در حقيقت براي خداوند به جهت خلقت موجودي همچون حضرت آدم است؛ يعني نهايت تعظيم و كرنش در برابر حضرت حق سبحانه و تعالي كه چنين مخلوقي كه عصاره خلقت است را خلق كرده است.
2 - ممكن است كه اين سجده گرچه براي حضرت آدمعليه السلام بوده ولي به معناي اصطلاحي آن كه مختص به خداوند سبحان ميباشد و آن نهايت خضوع با قراردادن پيشاني بر زمين با نيت الوهيت يا ربوبيت مسجودله است نيست، بلكه تنها به جهت تعظيم بر حضرت آدم و كوچكي در مقابل او بوده است و اين عمل از آن جهت كه با نيت شرك آلود همراه نبوده اشكالي نداشته است.
3 - برخي ميگويند: سجده بر حضرت آدم در حقيقت سجده به سوي او بوده است؛ يعني ملايكه مامور شدند كه حضرت را قبله خويش قرار دهند و به طرف او سجده نمايند؛ چنانكه ما به طرف قبله نماز ميگزاريم، ملايكه نيز ماموريت يافتند تا حضرت آدمعليه السلام را قبله گاه خويش قرار دهند.
اين توجيه از جهاتي داراي اشكال است:
اولا: خلاف ظاهر آيه است كه ميفرمايد:«اسْجدوا لآدم»و نفرموده اسجدوا الي آدم؛ يعني سجده كنيد براي آدم، نه اينكه سجده كنيد به سوي آدم.
ثانيا: چون خداوند به ابليس فرمود:چه چيز مانع سجده كردن تو گرديد؟ ابليس در پاسخ گفت:«انا خيْر منْه خلقْتني منْ نار وخلقْته منْ طين»(28)؛ «من از آدم برترم؛ زيرا مرا از آتش خلق كردي ولي او را از گل آفريدي.»
اگر سجده براي آدم به اين باشد كه او را قبله گاه خويش قرار دهد ديگر معنا نداشت تا او سجده نكند و دليل بياورد كه من از او برترم؛ چون لازمه قبله قرار دادن آدم در حال سجده براي خدا اين نيست كه حضرت از شيطان برتر است تا جاي اعتراض باشد.
4 - وهابيها در توجيه اين آيه و وجه سجده ملايكه بر حضرت آدم ميگويند:اين عمل به امر خداوند بوده و هركاري كه به امر خداوند انجام گيرد اشكالي نداشته و حرام و شرك نيست. اين توجيه نيز همانند توجيه سابق خالي از اشكال نيست؛ زيرا اگر سجده بر حضرت آدمعليه السلام عبادت و پرستش غير خداوند باشد، لازمهاش اين است كه غير خداوند را پرستش و عبادت كردن از آن جهت كه خداوند فرموده اشكالي نداشته و شرك نيست؛ در حالي كه امر خدا، شرك را مبدل به عبادت نميكند، و در اصول گفته شده كه هيچگاه حكم، موضوع خود را تغيير نميدهد. از باب نمونه: اهانت كردن و فحش دادن گرچه به امر شارع باشد، نميتوان آن را از موضوعش خارج كند، در حالي كه ما معتقد به حسن و قبح عقلي هستيم.
وانگهي خداوند هرگز به فحشا امر نميكند. و لذا در قرآن كريم ميفرمايد:«ان الله لا ياْمر بالْفحْشاء ا تقولون علي الله ما لا تعْلمون»؛(29) «خداوند هرگز به اعمال زشت امر نميكند،آيا آنچه را شما از روي ناداني انجام ميدهيد به خدا نسبت ميدهيد.»
همچنين از سجده نمودن فرزندان يعقوب به يوسف خبر داده و آن را مذمت نكرده است؛ آنجا كه ميفرمايد: «وخروا له سجدا»؛(30) «همه براي يوسف به سجده افتادند.» حال اگر اين نوع تعظيمها عبادت محسوب ميشود، چگونه خداوند متعال به آن امر ميكند؟
كاشف الغطاء در اين باره ميفرمايد: «لاريب انه لايراد بالعباده التي لاتكون الا لله ومن اتي بها لغير الله فقد كفر، مطلق الخضوع والانقياد، كما يظهر من كلام اهل اللغه، والا لزم كفر العبيد والاجرآء وجميع الخدام للامرآء، بل كفر الانبيآء في خضوعهم للآبآء»؛(31) «شكي نيست در اين كه مقصود به عبادتي كه نبايد براي غير خدا انجام گيرد و هركس براي غير خدا انجام دهد كافر ميشود، مطلق خضوع و انقياد نيست چنانكه از ظاهر كلام اهل لغت به دست ميآيد؛ زيرا اگر چنين معنايي صحيح باشد بايد تمام بندهها كه در برابر مولايشان خضوع ميكنند و اجيراني كه در كار اجير ميشوند و مجبورند تا اطاعت آنان كنند و همچنين تمام خدمه سلاطين بلكه تمام انبيا به جهت خضوع نسبت به پدرانشان، كافر شوند.»