ج) ادّعاى «رسالت»

على محمّد شيرازى، به ادّعاهاى واهى «بابيّت»، «ذكريّت» و «مهدويّت» بسنده نكرد، و انحراف و گمراهى را به حدّى رسانيد كه مقام ادّعاى مهدويّت را به مرتبه‏ ى «رسالت» تبديل كرد و مدّعىِ نزول كتاب جديد و دين نو گرديد و به گمان خود، احكام جاودانه‏ ى اسلام را با نوشتن كتاب بيان نسخ كرد! وى، در اين باره نوشت:
در هر زمان، خداوند جلّ و عزّ، كتاب و حجّتى از براى خلق مقدّر فرموده و مى‏ فرمايد. در سنه‏ ى هزار و دويست و هفتاد از بعثت رسول اللّه صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله كتاب بيان و حجّت را ذات حروف سبع [ على محمّد كه داراى هفت حرف است ] قرار داد.(35)
آرى، بدين سان بود كه انحراف كوچكِ «ادّعاى بابيّت»، به انحراف بزرگى چون «ادّعاى رسالت» منجرّ شد و عدّه‏اى به گمراهى و ضلالت روى آوردند.
وى، خود را برتر از همه‏ى انبياى الهى مى‏ انگاشت و مظهر نفس پروردگار مى‏ پنداشت(36) و عقيده داشت كه با ظهورش، آيين اسلام، منسوخ، و قيامت موعود در قرآن، به پا شده است.(37)
بدين ترتيب، على محمّد شيرازى، هر از چند گاهى، دعاوى خود را به مقامات بالاترى تغيير مى‏ داد و سخنان پيشين را براى ياران‏اش تأويل مى‏ كرد و آنان را در پى خود مى‏ كشيد.