سوم ـ عبداللّه بن جندب بجلى كوفى ثقه جليل القدر عابد

از اصـحـاب حـضـرت كـاظـم ورضـا عـليـهـمـا السـلام ووكـيـل ايـشـان است . شيخ كشى روايت كرده كه حضرت ابوالحسن عليه السلام قسم خورد كـه راضـى اسـت از اوو هـمـچـنـيـن پـيـغـمـبـر صـلى اللّه عـليـه وآله وسلم وخداوند تعالى .(193) وهـم فـرمـوده كـه عـبـداللّه بن جندب از مخبتين است ، (194) يعنى از كسانى كه حق تعالى در حق ايشان
فـرمـوده : ( وَ بـشِّر المـُخـْبِتينَ الَّذينَ اِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم ) (195) وبشارت بده فروتنان ومتواضعان را كه در درگاه ما آرميده ومطمئن اند آنانكه چون ذكـر خـدا شـود نـزد ايـشـان ، بـتـرسـد دلهـاى ايـشـان از هـيـبـت جـلال ربـانى وطلوع انوار عظمت سبحانى ويا هرگاه تخويف كرده شوند به عذاب وعقاب الهى ، دلهاى ايشان خائف وهراسان شود.
وروايـت شـده از ابـراهـيـم بن هاشم كه گفت : من عبداللّه بن جندب را ديدم در موقف عرفات وحال هيچ كس را بهتر از اونديدم پيوسته دستهاى خود را به سوى آسمان بلند كرده بود وآب ديـده اش بـر روى اوجـارى بـود تـا به زمين مى رسيد، چون مرد فارغ شدند گفتم : وقـوف هـيـچ كـس را بـهـتـر از وقوف تونديدم ، گفت : به خدا سوگند كه دعا نكردم مگر برادران مؤ من خود را زيرا كه از حضرت امام موسى عليه السلام شنيدم كه هركه دعا كند از بـراى بـرادران مـؤ مـن خـود در غـيبت اواز عرش به اوندا رسد كه از براى توصد هزار بـرابـر اوباد، پس من نخواستم كه دست بردارم از صد هزار برابر دعاى ملك كه البته مـستجاب است براى يك دعاء خود كه نمى دانم مستجاب خواهد شد يا نه .(196) وقـرار داد اوبـا صـفـوان بـن يـحيى بيايد در ذكر صفوان در اصحاب حضرت رضا عليه السلام . واوهمان است كه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام براى اونوشته دعاى سجده شـكـر مـعـروف ( اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ ) را كه در ( مصباح شيخ طوسى ) وغيره است .(197)
وروايـت شـده كـه وقتى عبداللّه بن جندب عريضه اى خدمت حضرت ابوالحسن عليه السلام نـوشت ودر آن عرض كرد كه فدايت شوم ! من پير شدم وضعف وعجز پيدا كردم از بسيارى از آنـچـه كه قوت داشتم بر آن ودوست دارم فدايت شوم كه تعليم كنى مرا كلامى كه مرا به خداوند نزديك كند وفهم وعلم مرا زياد كند، حضرت در جواب اورا امر فرمود كه بسيار بخواند اين ذكر شريف را:
( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ ) .(198)
در ( تـحـف العـقـول ) وصـيـتـى طـولانـى از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام نـقـل كـرده كه به عبداللّه بن جندب فرموده ومشتمل است بر وصايا نافعه جليله كه ما در ذكـر مـواعـظ ونـصـايـح حـضـرت صـادق عـليـه السـلام چـنـد سـطـر از آن نـقـل كرديم .(199) وبالجمله ؛ جلالت شاءن عبداللّه بن جندب زياده از آن است كه ذكر شود. وروايت شده كه بعد از فوت اوعلى بن مهزيار رحمه اللّه در مقام اوبرقرار شد.