ذكر ابراهيم بن موسى بن جعفر عليه السلام واولاد او
شـيـخ مـفـيد رحمه اللّه فرموده كه ابراهيم مردى با سخاوت وكرم بوده ودر ايام ماءمون از جـانـب مـحـمّد بن محمّد بن زيد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام كه ابـوالسـرايـا با اوبيعت كرده بود امير يمن گشت ودر زمانى كه ابوالسرايا كشته گشت وطالبيين متفرق ومتوارى شدند ماءمون ، ابراهيم را امان داد. (124)
مـؤ لف گـويد: كه تاج الدّين ابن زهره حسينى در كتاب ( غاية الا ختصار ) در ذكر اجـداد سـيـد مرتضى ورضى ، در احوال ابراهيم بن موسى الكاظم عليه السلام گفته كه امـيـر ابـراهـيـم المـرتـضـى سـيـدى جـليـل وامـيـرى نـبـيـل وعـالم وفاضل بود، روايت حديث مى كند از پدرانش عليه السلام رفت به سوى يمن وغلبه كرد بـر آنـجـا در ايام ابوالسرايا وبعضى گفته اند كه مردم را مى خواند به امامت برادرش حـضرت رضا عليه السلام ، اين خبر به ماءمون رسيد پس شفاعت كردند براى او، ماءمون پـذيـرفـت شـفـاعـت اوواورا امان داد ومتعرضش نشد واووفات كرد در بغداد و قبرش در ( مـقـابـر قـريـش ) نزد پدر بزرگوارش است در تربت عليحده كه معروف است .
ودر حـال پـسـرش ابـوسـبـحـه مـوسـى بـن ابـراهـيـم گـفـتـه كـه اواز اهـل صـلاح وعـبـادت وورع وفاضل بود روايت مى كرد حديث را وگفته كه خبر داد مرا پدرم ابـراهـيـم ، گـفـت حـديـث كرد مرا پدرم موسى كاظم عليه السلام گفت حديث كرد مرا از امام جـعـفـر بن محمّد عليه السلام ، گفت حديث كرد مرا پدرم امام محمدباقر عليه السلام ، گفت حـديـث كـرد مـرا پـدرم زيـن العـابـدين عليه السلام ، گفت حديث كرد پدرم امام حسين عليه السـلام شـهـيـد كـربـلا، گـفـت حـديث كرد مرا پدرم اميرالمؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام ، گفت حديث كرد مرا رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله و سلم ، گفت : حديث كرد مرا جـبـريـيـل عليه السلام از خداى تعالى كه فرموده لااله الاّ اللّه حصار من است ، پس هر كه بـگـويـد آن را، داخـل شـود در حـصـار مـن وكـسـى كـه داخل شود در حصار من ، ايمن خواهد بود از عذاب من . وفات كرد ابوسبحه در بغداد وقبرش در ( مقابر قريش ) است در جار پدر وجدش ومن تفحص كردم از قبرش دلالت كردند مـرا بـه آن ومـوضـع آن در دهـليـز حـجـره كـوچـكـى اسـت كـه مـلك ومنازل جوهرى هندى است . انتهى .(125)
فـقـيـر گـويـد: كـه صـاحـب ( عـمـدة الطـالب ) نقل كرده كه حضرت امام موسى عليه السلام را دوابراهيم بوده : ابراهيم اكبر، ودر اعقاب داشـتـن اوخـلاف اسـت و ابـونـصـر بـخارى گفته : اوبوده كه در يمن در ايام ابوالسرايا خروج كرده واوبلاعقب بوده ؛ وديگر ابراهيم اصغر است كه ملقب است به مرتضى ومادرش ام ولدى بـوده از اهـل نـوبـه وزنگبار واسمش نجيّه بوده واورا عقب از دوپسر بوده : موسى ابـوسـبـحـه وجـعـفر، ولكن ابوعبداللّه بن طباطبا گفته كه عقب اوسه پسر بوده موسى و جـعـفـر واسـمـاعـيـل ، وعـقـب اسـمـاعـيـل از پـسـرش مـحـمـّد اسـت ومـحـمـّد بـن اسـمـاعـيل را اعقاب واولاد است در دينور وغيرها كه يكى از ايشان است ابوالقاسم حمزة بن عـلى بـن حـسـيـن بـن احـمـد بـن مـحمّد بن اسماعيل بن ابراهيم بن الا مام موسى الكاظم عليه السـلام ومـن ديـدم اورا واوخـوب مردى بود، وفات كرد به قزوين ، واورا برادران وعموها بود، اين بود كلام ابن طباطبا، ولكن شيخ تاج الدّين گفته كه ابراهيم را عقب نبوده مگر از موسى وجعفر.
اما موسى ابوسبحه ، پس اوصاحب اعقاب كثيره است واز هشت پسر از اوعقب مانده چهار از آنها كـم اولاد بـودند وايشان : عبيداللّه وعيسى وعلى وجعفرند. و چهار ديگر كثيرالا ولاد بودند وايـشـان محمّد اعرج واحمد اكبر وابراهيم عسكرى و حسين قطعى مى باشند، وگفته كه محمّد اعـرج عـقبش فقط از موسى الا صغر است ومعروف به ( ابرش ) است ، وموسى عقبش از سـه نـفـر اسـت :
ابـوطـالب مـحسن وابواحمد حسين وابوعبداللّه احمد، اما ابوطالب محسن صـاحب عقب است واز ايشان است احمد كه متولد شده در بصره ، واما ابواحمد حسين بن موسى ابـرش پـس اونـقـيـب طـاهـر ذوالمـناقب والد سيدين است . صاحب ( عمدة الطالب ) مدح بـسـيار از اونموده وحاصلش اينكه ابواحمد نقيب نقباءالطالبيين در بغداد بوده وعلاوه بر نـقـابـت از جـانب بهاءالدوله ، قاضى القضاة گرديده ومكرر امير حاج گشته وبا اهلبيتش مواسات مى نموده .
ونـقـل شـده كـه ابـوالقاسم (126) على بن محمّد معاشش كفايت نمى كرد مخارج عـيـالش را، بـراى تـجـارت سـفـر كرد وملاقات كرد ابواحمد مذكور را، ابواحمد پرسيد: بـراى چـه بـيـرون شـدى ؟ گـفـت : خَرَجْتُ فى مَتْجَرٍ؛ يعنى براى تجارت بيرون شدم . ابـواحمد گفت : يَكْفيكَ مِنَ الْمَتْجَرِ لِقائى ؛ يعنى بس است از تجارت تو ملاقات تومرا. وابواحمد در آخر مر نابينا گشته بود در سنه چهارصد در بغداد وفات كرد وسنش از نود بـالارفـتـه بـود وآن جـنـاب را در خـانـه اش دفـن كـردنـد، پـس از آن جـنـازه اش را بـه كـربـلانـقـل كـردند ودر مشهد امام حسين عليه السلام قريب به قبر آن حضرت دفن نمودند وقـبـرش مـعـروف وظاهر است ومرثيه گفتند اورا شعراء به مرثيه هاى بسيار واز كسانى كـه اورا مـرثـيـه گـفـتـه دوپـسـرش رضـى ومـرتـضى ومهيار كاتب وابوالعلاء معرّى مى باشند.(127)
مـؤ لف گـويـد: كه من ترجمه دوفرزند اوسيدين را در كتاب ( فوائد الرضويه فى احـوال عـلمـاء المـذاهـب الجعفريه ) نگاشتم (128) واين مقام را گنجايش ذكر ايـشـان نـيـست لكن براى آنكه اين كتاب از اسم ايشان خالى نباشد به چند سطر از كتاب ( مجالس المؤ منين ) در ترجمه ايشان اكتفا مى كرديم و در ذكر اولاد حضرت امام زين العـابـديـن عـليه السلام در ذيل احوال عمر الا شرف بن على بن الحسين عليه السلام به مختصرى از جلات شاءن والده جليله ايشان اشاره كرديم به آنجا رجوع شود.