اول ـ ابان بن تغلب (138) است

از آل بـكـريـن وائل و از اهـل كـوفـه اسـت و ثـقـه و جليل القدر است . در ( مجالس ‍ المؤ منين ) است كه ( ابان ) قارى و عالم به وجـوه قـرائت و دلايـل آن بـود و قـرائتـى عـليـحـده دارد كـه نزد قراء، مشهور است و در علم تـفـسـيـر و حـديـث و فـقه و لغت و نحو امام اهل زمان خود بوده ، (139) و در ( كـتـاب ابـن داود ) مـذكور است كه او سى هزار حديث از حضرت امام جعفر صادق عليه السـلام حـفـظ داشت و او را تصانيف بسيار است مانند ( تفسير غريب القرآن ) و ( كتاب فضايل ) و ( كتاب احوال صفّين ) و مانند آن .(140) و در ( كـتـاب خـلاصـه ) مـسـطـور اسـت كـه ابـان در مـيـان اصـحـاب مـا ثـقـه اسـت و جـليـل القـدر و عـظـيـم المنزلة .
به خدمت حضرت امام زين العابدين و امام محمدباقر و امام جـعـفـر صـادق عـليـهـم السـلام رسـيـده و بـه التفات خاطر عاطر ايشان مشرف گرديده و حـضـرت امام محمدباقر عليه السلام به او گفته اند كه در مسجد مدينه بنشين و فتوى ده مردمان را كه دوست مى دارم در ميان شيعه من مانند تو را ببينند.(141) و روايتى ديـگـر آن اسـت كـه مـنـاظـره كـن بـا اهـل مـديـنه كه دوست مى دارم مانند تو كسى از روات و رجال من باشد. ابان در حيات امام جعفر صادق عليه السلام وفات يافت و چون خبر فوت او بـه آن حـضـرت رسـيـد رحـمـت بـر او فـرسـتـادنـد و سوگند ياد كردند كه موت ابان دل مـرا بـه درد آورد، و وفـات او در سـنـه يـك صـد و چهل و يك بود (142) و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام او را از وفات او خبر داده بود.(143)
شـيخ نجاشى روايت نموده كه هرگاه ابان به مدينه مى رفت خلايق به جهت استماع حديث و اسـتـفـاده مـسـايل به او هجوم مى كردند چنانكه غير ستون مسجد كه جهت او آن را خالى مى گذاشتند ديگر جايى خالى نمى ماند. و همچنين روايت نموده از عبدالرحمن بن حجاج كه گفت روزى در مـجـلس ابـان بـن تـغـلب بـودم كـه نـاگاه مردى از در درآمد از او پرسيد كه اى ابـوسـعـيـد! مـرا خـبـر ده كـه چـند كس از صحابه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم با حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـلام مـتـابـعـت نـمـودنـد؟
ابـان گفت : گويا مى خواهى فـضـل و بـزرگـى عـلى عـليـه السلام را به آنها بشناسى كه متابعت اميرالمؤ منين عليه السـلام نـمودند از اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم ؟! آن مرد گفت : مقصود من هـمـيـن اسـت ! پـس ابان گفت : واللّه كه ما فضل صحابه را نمى شناسيم الاّ به متابعت از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام .(144)