فصل اول: در بيان ولادت و اسم و لقب و احوال والده آن حضرت است
ولادت بـاسـعـادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در روز دوشنبه هفدهم ماه ربيع الا ول سـنـه هـشـتـاد و سـه واقـع شـده كـه مـوافـق اسـت بـا روز ولادت حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم و آن روزى اسـت شـريف عظيم البركة كه پيوسته صـالحـين از آل محمّد عليهم السلام از قديم الا يام بزرگ مى شمردند آن روز را و مراعات مـى كردند حرمت آن را. و در روزه اش فضل كبير و ثواب عظيم وارد شده و مستحب است در آن روز صـدقـه و زيـارت مـشـاهـد مـشـرفـه و بـه جـا آوردن خـيـرات و مـسـرور نـمـودن اهل ايمان .
اسـم مـبـارك آن حـضـرت ، جـعـفـر بـود و كـنـيت شريفش ، ابوعبداللّه و القاب آن حضرت : صابر و فاضل و طاهر و صادق بود و مشهورترين القاب آن جناب ، صادق است .
ابن بابويه و قطب راوندى روايت كرده اند كه از حضرت امام زين العابدين عليه السلام پـرسـيدند كه امام بعد از تو كيست ؟ فرمود: محمدباقر كه علم را مى شكافد شكافتنى ، پـرسـيـدنـد كـه بـعـد از او امـام كـه خـواهـد بـود؟ فـرمـود: جـعـفـر كـه نـام او نـزد اهـل آسـمـانـهـا صـادق اسـت ؛ گـفـتـنـد: چـرا بـه خـصـوص او را صـادق مـى نـامـنـد و حـال آنـكـه هـمـه شـمـاهـا صـادق و راسـتـگـويـيـد؟ فـرمـود كـه خبر داد مرا پدرم از پدرش رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كه آن حضرت فرمود چون متولد شود فرزند من جـعـفـر بـن مـحـمـّد بـن عـلى بـن الحسين عليهم السلام او را صادق ناميد؛ زيرا كه پنجم از فـرزنـدان او جـعـفـر نام خواهد داشت و دعوى امامت ، خواهد كرد به دروغ از روى افتراء و او نزد خدا جعفر كذاب افترا كننده بر خدا است ، پس حضرت امام زين العابدين عليه السلام گـريـسـت و فرمود كه گويا مى بينم جعفر كذاب را كه برانگيخته است خليفه جور زمان خود را بر تفتيش و تفحص امام پنهان يعنى صاحب الزّمان عليه السلام .(1)
و در شمايل حضرت صادق عليه السلام گفته اند كه آن حضرت ميانه بالا و افروخته رو و سـفـيـد بـدن و كـشـيـده بـيـنـى و مـوهـاى او سـيـاه و مـجـعـد بـود و بـر خـدّ رويـش خـال سـياهى بود.(2) و به روايت حضرت امام رضا عليه السلام نقش نگين آن حضرت ( اَللّهُ وَلِيّى وَ عِصْمَتى مِنْ خَلْقِهِ ) (3) و به روايت ديگر ( اَللّهُ خـالِقُ كـُلِّ شـَى ءٍ ) (4) و بـه روايـت مـعـتـبـر ديـگـر ( انت ثقتى فـاعـصـمـنـى مـن النـاس ) (5) و به روايت ديگر ( ماشاءَ اللّهُ لاقُوَّةَ اِلا بـِاللّهِ اَسـْتـَغـْفـِرُ اللّهَ ) (6) بـوده ، و غـيـر از ايـنـهـا نـيـز نقل شده .
والده ماجده آن حضرت نجيبه جليله مكرمه عليا جناب فاطمة مسمّاة به امّ فروة بن قاسم بن مـحـمـّد بـن ابى بكر است كه حضرت صادق عليه السلام در حق او فرموده ( كانَتْ اُمّى مـِمَّنْ آمـَنـَتْ وَ اتَّقـَتْ وَ اَحْسَنَتْ وَاللّهْ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ ) ؛(7) يعنى مادرم از جـمله زنانى بود كه ايمان آورد و تقوى و پرهيزكارى را اختيار كرد و احسان و نيكوكارى نـمـود و خـدا دوست دارد نيكوكاران را. همانا حضرت صادق عليه السلام در اين كلمه موجزه وصـف كـرده آن مـخدره را به تمام اوصاف شريفه همانطور كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السـلام در جـواب همّام بن عباده كه سؤ ال كرد از آن حضرت كه وصف كند براى او متقين را اكـتفا كرد به كلمه : ( اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فَاِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقوْا وَالَّذينَهُمْ مُحْسِنوُنَ ) ؛(8)
چـه آنـكـه عـلمـا در شرح آن گفته اند كه گويا مراد از تقوى ، اجتناب كردن است از آنچه خـداى تـعـالى نـهـى فرموده و احسان به جا آوردن هر چيزى است كه حق تعالى به آن امر فـرمـوده ، پـس ايـن كـلمـه جـامـع اسـت صـفـات مـتـقـيـن و فـضـايـل ايـشـان را، و شـيـخ جـليل على بن الحسين المسعودى در ( اثبات الوصيّة ) فرموده كه امّ فروه از تمامى زنان زمان خود تقوايش زيادتر بود، روايت كرده از حضرت امـام زيـن العـابـديـن عـليـه السـلام احـاديـثـى از جـمـله آنـهـا اسـت قول آن حضرت به او كه اى امّ فروة ! من دعا مى كنم براى گناهكاران شيعيان ما در روز و شب صد نوبت ، يعنى استغفار و طلب آمرزش مى كنم برايشان ؛ زيرا كه ما صبر مى كنيم بر چيزى كه مى دانيم و ايشان صبر مى كنند بر چيزى كه نمى دانند.(9)
مـؤ لف گـويـد: كـه امّ فـروه چـنـدان مجلّله و مكرمه بود كه به سبب آن از حضرت صادق عـليـه السـلام گـاهى به ابن المكرمه تعبير كردند. و روايت شده از عبدالا على كه گفت : ديـدم امّ فـروه را كـه پـوشـيـده بـود كـسـايى و طواف كعبه مى كرد متنكّرةً كه كسى او را نـشناسد، پس استلام كرد حجرالا سود را به دست چپ ، مردى در آنجا به وى گفت : ( يا اَمـَةَ اللّهِ! قـَدْ اَخـْطـَاْتِ السُّنَّةَ ) ؛ اى كنيز خدا! خطا كردى در سنت و آداب كه با دست چپ استلام كردى ؛ ( امّ فروه اِنّا لاَغْنِياءُ مِنْ عِلْمِكَ ) ؛ يعنى نمى خواهد چيزى ياد ما دهى همانا ما از علم شما بى نيازيم .(10)
فـقـيـر گـويـد: ظـاهرا آن مرد از فقهاء عامه بوده و چگونه غنى و بى نياز نباشد از فقه عـامه زنى كه شوهرش باقر علوم اولين و آخرين باشد، و پدر شوهرش حضرت امام زين العابدين عليه السلام ، و فرزندش ينبوع علم و معدن حكمت و يقين جعفر بن محمّد الصادق الا مين عليه السلام باشد و پدرش از ثقات و معتمدان على بن الحسين عليه السلام و يكى از فـقـهاء سبعه مدينه باشد در حجر علم تربيت شده و در بيت فقه نشو و نما كرده ، و امّ فـروه را خـواهرى است معروفه به ( امّ حكيم ) زوجه اسحاق عريض ابن عبداللّه بن جـعـفـر بـن ابـى طـالب رضـى اللّه عـنـهـم والده قـاسـم بـن اسـحـاق كـه مـردى جـليـل و امـير يمن بوده و او پدر داود بن القاسم است كه معروف است به ابوهاشم جعفرى بغدادى و بيايد ذكرش در اصحاب حضرت هادى عليه السلام .