شهادت زُهير بن القين رَضِى اللّه عنه
راوى گفت : زُهير بن اْلقَين رحمه اللّه كارزار سختى نمود و رَجَز خواند:
شعر :
اَنَا زُهَيْرٌ وَاَنَا ابْنُ الْقَيْنِ
اَذوُدُكُمْ بِالسَّيْفِ عَنْ حُسَيْنٍ
اِنَّ حُسَيْنًا اَحَدُ الِسّبْطَيْنِ
اَضْرِبُكُمْ وَلا اَرى مِنْ شَيْنٍ
پس چون صاعقه آتشبار خويش را بر آن اشرار زد و بسيار كس از اَبطال رجال را به خاك هلاك افكند، و به روايت محمّد بن ابى طالب يك صد و بيست تن از آن منافقان را به جهنم فرستاد، آنگاه كثير بن عبداللّه شعبى به اتّفاق مُهاجربن اَوْس تميمى بر او حمله كردند او را از پاى در آوردند و در آن وقت كه زُهَيرْ بر خاك افتاد، حضرت حسين عليه السّلام فرمود: خدا ترا از حضرت خويش دور نگرداند و لعنت كند كشندگان ترا همچنان كه لعن فرمود جماعتى از گمراهان را و ايشان را به صورت ميمون و خوك مسخ نمود (190)
مؤ لف گويد:زُهير بن قين جَلالت شاءنش زياده از آن است كه ذكر شود و كافى است در اين مقام آنكه امام حسين عليه السّلام يوم عاشورا ميمنه را به او سپرد و در وقت نماز خواندن او را با سعيد بن عبداللّه فرمود كه در پيش روى آن جناب بايستند و خود را وقايه آن حضرت كنند و احتجاج او با قوم به شرح رفت و مردانگى و جلادت او با حُرّ ذكر شد الى غير ذلك مّما يتعلّق بِهِ .