شهادت سعيد بن عبداللّه حنفى رحمه اللّه
روايت شده كه حضرت سيّدالشّهدا عليه السّلام زُهير بن قَين و سعيد بن عبداللّه را فرمود كه پيش روى من بايستيد تا من نماز ظهر را به جاى آورم ، ايشان بر حسب فرمان در پيش رو ايستادند و خود را هدف تير و سنان گردانيدند، پس حضرت با يك نيمه اصحاب نماز خوف گذاشت و نيمى ديگر ساخته دفع دشمن بودند، و روايت شده كه سعيد بن عبداللّه حنفى در پيش روى آن حضرت ايستاد و خود را هدف تير نموده بود و هر كجا آن حضرت به يمين و شمال حركت مى نمود در پيش روى آن حضرت بود تا روى زمين افتاد و در اين حال مى گفت : خدايا! لعن كن اين جماعت را لعن عاد و ثمود، اى پروردگار من ! سلام مرا به پيغمبر خود برسان و ابلاغ كن او را آنچه به من رسيد از زحمت جراحت و زخم چه من در اين كار قصد كردم نصرت ذريه پيغمبر ترا، اين بگفت و جان بداد، و در بدن او به غير از زخم شمشير و نيزه ، سيزده چوبه تير يافتند. و شيخ ابن نما فرموده كه گفته شده آن حضرت و اصحابش نماز را فراداى به ايماء و اشارت گذاشتند. (186)
مؤ لف گويد: كه سعيد بن عبداللّه از وجوه شيعه كوفه و مردى شجاع و صاحب عبادت بود، و در سابق دانستى كه او و هانى بن هانى سبيعى را اهل كوفه با بعضى نامه ها به خدمت امام حسين عليه السّلام فرستادند كه آن حضرت را حركت دهند از مكّه و به كوفه بياورند، و اين دو نفر آخر كس بودند كه كوفيان ايشان را روانه كرده بودند و كلمات او در شب عاشورا در وقتى كه حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام اجازه انصراف داد در مَقاتل معتبره مضبوط است و در زيارت مشتمله بر اسامى شهداء مذكور است ، و در حقّ او و مواسات حُرّ با زُهير بن قين ، عبيداللّه بن عمرو بَدّى كِندى گفته :
شعر :
سَعيدَ بْنَ عَبْدِاللّهِ لا تَنْسِيَنَّهُ
ولاَ الْحُرَّ اِذْ اَّسى زُهَيْرًا عَلى قَسْرٍ(187)
فَلَوْ وَقَفَتْ صَمُّ الْجِبالِ مَكانَهُمْ
لَمارَتْ(188)عَلى سَهْلٍ وَ دَكَّتْ عَلى وَ عْرا(189)
فَمِنْ قائم يَسْتَعْرِضُ النَّبْلَ وَجْهُهُ
وَ مِنْ مُقْدِم يَلْقَى الاَْ سِنَّةَ بِالصَدْرِ
حَشَرَنَا اللّهُ مَعَهُمْ فىِ الْمُسْتَشْهَدينَ وَرَزَقَنا مُرافَقَتَهُمْ فى اَعْلا عِلِّيينَ.