سبقت حضرت على عليه السّلام در ايمان
وجـه نـهـم : آنـكـه آن حـضـرت اسـبـق نـاس بـود در ايـمـان بـه خـدا و رسـول ؛ چـنانچه عامّه و خاصّه به اين فضيلت معترفند و دشمنان او انكار او نمى توانند نمود؛ چنانكه خود اميرالمؤ منين عليه السّلام اين منقبت را در بالاى منبر اظهار فرمود و احدى انكار آن نكرد.(34)
از جناب سلمان روايت شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
اَوَّلُكُمْ وُرُودا عَلَىَّ الْحوضَ وَاَوَّلُكُمْ اِسْلاما عَلِىُّ بْنُ ابى طالب .(35)
و نـيـز آن حـضـرت بـه فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام ، فـرمـود: زَوَّجْتُكِ اَقْدَمَهُمْ اِسلاما وَاَكثْرَهُمْ عِلْما.(36)و اَنَس گفته كه برانگيخت حق تعالى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را در روز دوشنبه و اسلام آورد على عليه السّلام در روز سه شنبه .(37)
و خزيمة بن ثابت انصارى در اين باب گفته :
شعر :
مآ كُنْتُ اَحْسِبُ هذَا الاَمْرَ مُنْصَرِفا
عَنْ هاشِمٍ ثُمَّ مِنْها عَنْ اَبى حَسَنٍ
اَلَيْسَ اَوَّل مَنْ صَلّى بِقِبْلَتِهِمْ
وَاَعْرِفُ النّاسِ بِالا ثارِ وَالسُّنَنِ
وَ آخِرُ النّاسِ عَهْدا بِالنَّبِىِّ وَمَنْ
جِبْرِيلُ عَوْنٌ لَهُ فِى الْغُسْلِ وَالْكَفَنِ(38)
شـيـخ مـفـيـد رحمه اللّه روايت كرده از يحيى بن عفيف كه پدرم با من گفت : روزى در مكّه با عـبـّاس بـن عـبـدالمـطـّلب نـشـسـتـه بـودم كـه جـوانـى داخـل مـسـجـد الحـرام شـد و نـظـر بـه سـوى آسـمـان افـكـنـد و آن هـنـگـام وقـت زوال بود پس رو به كعبه نمود و به نماز ايستاد، در اين هنگام كودكى را ديدم كه آمد در طرف راست او به نماز ايستاد و از پس آن زنى آمد و در عقب ايشان ايستاد، پس آن جوان به ركـوع رفـت و آن كـودك و زن نـيز ركوع كردند، پس آن جوان سر از ركوع برداشت و به سـجده رفت آن دو نفر نيز متابعت كردند، من شگفت ماندم و به عبّاس گفتم : امر اين سه تن امـرى عظيم است ! عبّاس گفت : بلى ، آيا مى دانى ايشان كيستند؟ اين جوان محمّد بن عبداللّه بـن عبدالمطّلب فرزند برادر من است و آن كودك على بن ابى طالب فرزند برادر ديگر مـن اسـت و آن زن خـديجه دختر خُوَيْلد است ، همانا بدانكه فرزند برادرم محمّد بن عبداللّه مـرا خـبـر داد كه او را خدائى است پروردگار آسمانها و زمين است و امر كرده است او را به ايـن ديـنـى كـه بـر طـريـق او مـى رود، و به خدا قسم كه بر روى زمين غير از اين سه تن كسى بر دين او نيست .(39)