3ـ پرسش هاى بى جواب
در اینجا هر خردمند با انصافى که سخنان بى دلیل را چشم و گوش بسته نمى پذیرد، این سؤالات را از خود مى کند:
خداوند در قرآن مجید درباره همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:
«(یَا نِسَاءَ النَّبِىِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَة مُّبَیِّنَة یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیراً); اى همسران پیامبر هر کس از شما گناه آشکارى کند مجازات او دو چندان است و این کار براى خدا آسان است».(1)
ما صحابه را به هر معنا تفسیر کنیم (که تفاسیر گوناگون آن خواهد آمد) بى شک همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) آشکارترین مصداق آن هستند، قرآن مى گوید نه تنها از گناهان آنها صرف نظر نمى شود، بلکه مجازاتش دو چندان است.
آیا این آیه را باور کنیم یا سخنان طرفداران تنزیه بى قید وشرط را؟
و نیز قرآن درباره فرزند نوح شیخ الانبیاء به خاطر خطاهایش مى گوید: «(إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِح); او عملى ناصالح است»(2) و به نوح هشدار مى دهد که درباره او شفاعت نکند!
آیا فرزند پیامبر مهمتر است یا اصحاب و یاران او؟
و درباره همسر نوح و لوط (دو پیامبر بزرگ الهى) مى گوید:
«(فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَیْئاً وَقِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ); آن دو نسبت به همسرشان (نوح و لوط) خیانت کردند (و با دشمنان همکارى داشتند) و آن دو پیامبر نتوانستند از آنها شفاعت کنند و به آن دو گفته شد، همراه دوزخیان وارد آتش شوید».(3)
آیا این آیات با صراحت نمى گوید: معیار خوبى و بدى افراد، ایمان و اعمال آنهاست و حتّى فرزند و همسر پیامبر بودن، در صورت فساد اعمال مانع از دوزخى شدن افراد نمى شود؟
با این حال آیا صحیح است ما چشم بر هم بگذاریم و بگوییم فلان فرد چون زمانى از صحابه بوده، محبّت او دین و ایمان و مخالفتش کفر و نفاق است؟ هر چند بعداً به صف منافقین پیوسته و قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) را آزار داده و به مسلمین خیانت کرده باشد.
آیا عقل و خرد این سخن را باور مى کند؟
اگر کسى بگوید، طلحه و زبیر در آغاز افراد خوبى بودند ولى آن گاه که هواى حکومت بر سر آنها افتاد و همسر پیامبر (عایشه) را با خود همراه کردند و بیعت و پیمان خود را با على(علیه السلام) که قاطبه مردم مسلمان دست بیعت به او داده بودند، شکستند و آتش جنگ جمل را برافروختند و حدود 17 هزار نفر از مسلمانان در این آتش سوختند، آنها از راه راست منحرف شدند و خون این گروه عظیم به گردن آنهاست، و در قیامت باید جوابگو باشند.
آیا این سخن از حقیقت به دور است؟!
یا اگر کسى بگوید معاویه با تخلّف از بیعت با امام(علیه السلام) و عدم اعتراف به حقّى که از سوى خاصّ و عامّ مسلمین مورد پذیرش بود و روشن ساختن آتش جنگ صفّین و ریخته شدن خون بیش از یکصد هزار نفر از مسلمانان، مردى ستمگر بوده، سخنى به ناحق گفته است؟!
آیا مى توان چشم بر این حقایق تلخ تاریخ بست یا از طریق توجیهات نادرستى که هیچ خردمندى آن را نمى پذیرد، از کنار این حوادث بسیار اسفبار گذشت؟ آیا حبّ این گونه افراد ـ به گفته عبدالله موصلى ـ دین و ایمان است و بغض آنها کفر و نفاق؟! آیا ما وظیفه داریم در برابر کارهاى خلافى که انجام شده و سبب قتل هزاران نفر شده، سکوت کنیم؟ کدام عقل چنین حکم مى کند؟ قرآن مى گوید در میان اطرافیان پیامبر(صلى الله علیه وآله) گروهى از منافقان بودند، آیا این آیات قرآن را نادیده بگیریم؟
قرآن مجید مى گوید:
(وَمِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِّنَ الاَْعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ...).(4)
آیا انتظار داریم چنین منطقى را مردم خردمند جهان بپذیرند؟
* * *
1. سوره احزاب، آیه 30.
2. سوره هود، آیه 46 .
3. سوره تحریم، آیه 10.
4. سوره توبه، آیه 101 .