دانشمندان متعصّب!

اگر بعضى از قلمهاى مزدور یا عوام بازیچه و آلت دست این گونه تبهکاران نفاق گر گردد، زیاد عجیب نیست، چون بى سوادند و عوام، و بر آنها زیاد حرجى نمى باشد، واگر مزدورند مأمورند و به گمان باطل خود معذور!
تعجب در این است که گاهى بعضى از دانشمندان، اهل سنّت مطالب بى اساس و موهوم مضحکى نظیر آنچه ذکر شد براى معرفى شیعه گفته اند:
مثلا ابن خلدون(1) که نه تنها مورخ معروف و نامدارى است بلکه محقق در «فلسفه تاریخ» محسوب مى شود در مقدمه تاریخ خود که به نام «مقدمه ابن خلدون» مشهور است مطالبى درباره شیعه و مذهب اهل بیت(علیهم السلام) نوشته که از چنان مرد محققى بسیار بعید است.(2)
او در کتابش حتى به یکى دو نمونه از کتابهاى خود شیعه نیز مراجعه نکرده تا کتاب خود را با نشر مطالب بى اساس درباره تشیّع بى اعتبار نسازد.
باز ممکن است بگویند که ابن خلدون «تاریخ نویس» است، نه «متخصص در بحثهاى عقاید و مذاهب».
ولى متأسّفانه مى بینیم دانشمندى که مدعى تخصص در این گونه بحثهاست مانند «شهرستانى» نویسنده معروف کتاب «ملل و نحل» در بحث عقاید شیعه مطالبى نوشته که هر شیعه اى بر آن مى خندد و از خود سؤال مى کند: آیا این نویسنده «ملل و نحل» لااقل یک کتاب ساده از نوشته دانشمندان شیعه را براى پى بردن به عقاید و افکار آنها در دست نداشته و تنها به شایعات بى اساس و موهوماتى که حتى افراد بیسواد به آن عقیده ندارند قناعت کرده و شیعه را به وسیله آن معرفى نموده است!
جایى که دانشمند عقایدش، چنین باشد واى به حال دیگران!
خوشبختانه در سالهاى اخیر این وضع به مقدار قابل ملاحظه اى تغییر یافته، و نشریات با ارزشى از هر دو طرف انتشار یافته که ماهیت مذهب شیعه را آنچنان که هست تا اندازه اى روشن مى سازد. و در میان دانشمندان اهل سنّت مردان شجاع و عالى مقامى پیدا شده اند که با این نفاق اندازى ها مى جنگند و سعى دارند شیعه را بشناسند و به دیگران بشناسانند و اگر «شیاطین» و «شیطان صفتان»! بگذارند کمک مؤثرى به ایجاد تفاهم در میان صف هاى مسلمانان خواهد کرد و خواهیم توانست با دشمنان مشترک خود که نقشه اصلى آنها «ریشه کن ساختن اسلام و مسلمین» است مبارزه کنیم.
* * *
1 . نامبرده عبدالرحمن بن محمد بن خلدون (732-808) بنیانگذار جامعه شناسى علمى است. درباره اندیشه هاى وى آثار چندى تألیف شده است. ر.ک: منابع تاریخ اسلام، ص 220 .
2 . ر.ک: مقدمه ابن خلدون، ص 313 و نیز العبر از همو. نویسنده در این کتاب احادیثى که از امام صادق(علیه السلام)رسیده را ساخته شیعیان معرفى کرده و مى نویسد: شیعه ها به سود مذهبشان به روایات فراوانى استناد مى کنند که همگى مجعول و یا ضعیف هستند، و یا برداشت هاى نادرستى از آنها دارند.