مسيح(ع) سازنده شراب ناب

نسبت دادن چنين كار ناپسندي به نبي خدا، آن هم به فرمان مادرش، جاي بسي شگفتي است. اين درحالي است كه شراب در شريعت موسي‌عليه السلام حرام بوده و مسيح‌عليه السلام بارها پايبندي خود را به اين شريعت اعلام داشته است. با اين حال، عهد جديد روايت مي‌كند كه عيسي‌عليه السلام نه تنها مردم را از به كارگيري شراب، باز نداشته، بلكه خود، اقدام به ساختن آن نموده است. به ياد دارم زماني كه مسيحي بودم، با توجه به آن‌كه به حرمت شراب آگاهي داشتم، از پدرم درباره فلسفه حرمت آن مي‌پرسيدم. او در پاسخ به مضرات بسيار آن اشاره مي‌كرد. برخي از متدينان مسيحي هم، هنگام ياد آوري اين معجزه در جهت توجيه آن تلاش مي‌نمودند و مي‌گفتند كه آن شراب، مست كننده نبوده است؛ در حالي كه انجيل، خلاف آن را گزارش مي‌كند.
معجزه ساخت شراب، تنها در باب دوم انجيل يوحنا به عنوان نخستين معجزه مسيح‌عليه السلام آمده كه در پي روايت مي‌شود:
«دو روز بعد، مادر عيسي‌عليه السلام در يك جشن عروسي در دهكده «قانا» در جليل مهمان بود. عيسي‌عليه السلام و شاگردان او نيز به عروسي دعوت شده بودند. هنگام جشن، شراب تمام شد. مادر عيسي‌عليه السلام با نگراني نزد او آمد و گفت: شراب شان تمام شده است. عيسي‌عليه السلام فرمود: «اي زن! مرا با تو چه كار است! ساعت من هنوز نرسيده است.» با اين حال مادر عيسي‌عليه السلام به خدمتكاران گفت: «هر دستوري به شما مي‌دهد، اطاعت كنيد!» در آنجا شش خمره سنگي بود كه فقط در مراسم مذهبي از آن استفاده مي‌شد و گنجايش هر كدام حدود 100 ليتر بود. عيسي‌عليه السلام به خدمتكاران فرمود: اين خمره ها را پراز آب كنيد! وقتي پر كردند، فرمود: حالا كمي از آن را برداريد و نزد گرداننده مجلس ببريد! وقتي گرداننده مجلس آن آب را كه شراب شده بود، چشيد، داماد را صدا زد و گفت: چه شراب خوبي! مثل اين‌كه با ديگران خيلي فرق داريد؛ چون معمولا در جشن‌ها اول با شراب خوب از مهمان‌ها پذيرايي مي‌كنند و بعد كه همه سرشان گرم شد، شراب ارزان‌تر را مي‌آورند؛ ولي شما شراب خوب را براي آخر نگه داشته‌ايد. او نمي‌دانست كه شراب از كجا آمده است؛ ولي خدمتكاران مي‌دانستند. اين معجزه عيسي‌عليه السلام در دهكده قاناي جليل، اولين نشانه قدرت دگرگون كننده او بود و شاگردان ايمان آوردند كه او واقعا همان مسيح‌عليه السلام است.» (305)
اگر مسيح‌عليه السلام چنين اقدامي نموده و شراب ناب را پيشكش اهل آن مجلس كرده است، جاي پرسشي جدي است كه آيا او براي روشن كردن و رشد دادن عقل‌ها آمده يا براي تخدير و سست كردن آن‌ها؟