متكلمان نخستين
1. هشام بن حكم (م 199 ه ق ):
او از شاگردان و اصحاب برجسته امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام بود كه در مباحث كلامى به خصوص در موضوع امامت سر آمد شاگردان امام صادق عليه السلام به شمار مى رفت و امام او را در فن مناظره بر ديگر شاگردانش ترجيح مى داد و به او مى فرمود: ((امثال تو بايد با مردم گفتگو و مناظره كنند.)) و نيز درباره او فرمود ((هشام با قلب و زبان و با دستش به ما كمك مى كند)).(92) و با متكلمان مشهور از فرقه هاى مختلف و به ويژه با معتزليان به مناظره مى پرداخت و معمولا در بحث ، بر آنان پيروز مى شد.
گفتگوى او با عمرو بن عبيد، از مؤ سسان مكتب اعتزال ، در موضوع امامت مشهور است .(93) شايد به دليل همين تسلط بر مناظره و غلبه او به مخالفان بود كه از سوى فرقه هاى رقيب مورد اتهامات متعدد قرار گرفت و به دروغ او را قائل به تشبيه و تجسيم دانستند.(94) هشام در علم كلام و فن مناظره تا آنجا شهرت يافت كه يحيى بن خالد بر مكى وزير مقتدر هارون الرشيد، او را به رياست و مقام داورى در مجالس مناظره متكلمان برگزيده . وى داراى آثار كلامى متعددى است ؛ از جمله آنها كتاب التوحيد، كتاب الامامة ، كتاب الجبر و القدر، كتاب الرد على الزنادقه ، كتاب الرد على المعتزله ، كتاب الرد على ارسطاطاليس فى التوحيد مى باشد.(95)
2. هشام بن سالم :
از شاگردان و اصحاب امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام است . از پاره اى شواهد معلوم مى شوذد كه او به جهت تخصص در علم توحيد بيشتر در اين موضوع به بحث و مناظره پرداخته است .(96) او را مؤ لف كتابهايى از جمله كتابى درباره معراج دانسته اند.(97)
3. محمد بن على بن نعمان معروف به مؤ منن الطاق :
وى از اصحاب امام سجاد عليه السلام و امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام است . در مناظرات كلامى بسيار چيره دست و حاضر جواب بود و مخارفانش به او شيطان الطاق مى گفتند. از جمله كتابهايش ، كتاب المعرفة ، كتاب الامة ، كتاب الرد على المعتزله فى امامة المفضول است .(98)
4. قيس الماصر:
علم كلام را از امام سجاد عليه السلام فرا گرفت . در مجلسى به همراه هشام بن حكم ، هشام بن سالم ، مؤ من الطاق و حمران بن اعين در محضر امام صادق عليه السلام با متكلم شامى به مناظره پرداخت و بر او غلبه كرد.(99)
5. زرارة بن اعين (م 150 ه ق ):
از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام و امام كاظم عليه السلام است . ابن نديم او را بزرگترين رجال شيعه از جهت فقه و كلام و حديث مى داند.(100) نجاشى او را فقيه و متكلم و اديب و شيخ اماميه در زمان خويش معرفى مى كند و كتابهايى در استطاعت و جبر از او بر مى شمارد.(101)
متكلمان ياد شده در قرن دوم هجرى مى زيسته اند. از ديگر متكلمان اماميه در اين قرن مى توان از حمران بن اعين ، عيسى بن روضه ، على بن اسماعيل (از نوادگان ميثم تمار صحابى مشهور امام على ) صحاك ، على بن حسين بن محمد الطائى ، حسن بن على بن يقطين ، حديد بن حكيم و فضال بن حسن بن فضال نام برد.(102)
البته در قرن سوم هجرى نيز متكلمان بسيارى از اصحاب ائمه مى زيسته اند و صاحب تاءليفات متعددى بوده اند. از ميان اين متكلمان ، تنها به ياد كردى از فضل بن شاذان بسنده مى كنيم .(103)
6. فضل بن شاذان (م 260 ه ق )
از اصحاب امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام و امام حسن عسكرى عليه السلام است و از متكلمان برجسته اماميه به شمار مى رود. ظاهرا او بيش از ديگران مطالب خود را به نگارش در مى آورده كه در حدود 180 كتاب به او نسبت داده شده است .(104) از كتابهاى او كه تاكنون بر جاى مانده است . كتاب معروف الايضاح است . اين كتاب در رد فرقه هاى كلامى مختلف به رشته تحرير در آمده است كه به نقل و رد آراى آنان مى پردازد. بخشى از اين كتاب درباره قرآن و بخشى ديگر درباره رجعت است .(105)