5 - فرقه صباحيه

پيروان حسن صباح را گويند. حسن صباح چهره نسبتا افسانه اى تاريخ ايران و اسلام است . دشمنانش و دوستان نادانش خروارها تحريف بر او و مذهب و نهضت او پاشيده اند. منابع اوليه پيرامون حسن صباح را سنيان دولتى و متعصبى نوشته اند كه خود به تير و زخم شمشير فدائيان جان بر كف اسماعيلى هلاك شده اند. زادگاه و زيستگاه حسن صباح در پرده اى از ابهام قرار دارد. برخى او را ايرانى و قمى الاصل !! مى دانند و برخى عرب كوفى و يمنى الاصل ! بهر حال او از كودكى تا جوانى در جستجوى دانش بود.
گويند تا هفده سالگى در جستجوى دانش مورد علاقه اش بوده است . ذهنى نقاد داشت و خردى فعال ، ااز همين روى مدير هيچ قبابدوشى نشد و بر آستان هيچ خرقه پوشى سر ننهاد. هر چند كه خاستگاه حسن را خانواده اى به غايت مذهبى و شيعى نوشته اند، اما هر چه بود، حسن به گونه اى ديگر مى انديشيده است . گرايش او به مذهب اسماعيلى معرف نبوغ فكرى - سياسى او است . مذهب اسماعيليه در آن روزگار مذهب عصيان و قيام عليه وضع موجود و پايگاه انديشمندان و روشنفكران بود. اين مذهب كه حامى و پشتيبانى چون فاطميان مصر داشت ، خلافت عباسى و سلطنت هاى غزنوى و سلجوقى را بسيار ناپسند مى دانست و بشدت تهديد مى كرد. تشكيلات سازمان يافته و كادرهاى مجرب تبليغى - نظامى اين مذهب ، مو بر اندام رژيم عباسى و متحدان ترك و تاتار آن راست مى كرد.
اين تبليغات حساب شده كه سراسر قلمرو خلافت عباسى را در برگرفته بود، قبل از دوره حسن صباح توسط داعى بزرگ اسماعيليان در عراق و ايران ، عبدالملك عطاش كه مردى دانشمند بود، رهبرى مى شد، شگفت آنكه : (عطاش ) و انمود مى كرد كه شيعه دوازده امامى است ! تا در امان باشد. اسناد تاريخى قرن چهارم و پنجم و ششم هجرى نشان مى دهند كه در اين مقطع تاريخى فقهاء دولتى سنى و علماء و فقهاء اماميه در سركوب و قتل عام فدائيان اسماعيلى همدست بوده اند و براى خليفه عباسى و سلطان سلجوقى در اين قتل عام هاى گسترده دعا مى كرده اند.(209)
عطاش در قالب علما اماميه كه آزادى عمل داشتند و خليفه و سلطان كارى به كارشان نداشت ، به فعاليت مشغول بود. گويند وى در سال 464 هجرى حسن صباح را در رى ديده و او را براى جانشينى خود در نظر گرفته بود. گويند عطاش او را به مصر فرستاد. پس از در گذشت عطاش ‍ فرزندش احمد جاى پدر را گرفت (495 - 437 ق گويا حسن صباح و احمد بن عطاش بت يكديگر همكارى داشته اند. اين همكارى در شاه دژ اصفهان (يكى از پايگاههاى اسماعيليان ) بوده است .
حسن صباح در سال 469 ه به مصر رفت در سال 471 ه به قاهره رسيد و با المسستنصر بالله ملاقات كرد و اقامت او در مصر آغاز شد.
در سال 483 ه به اصفهان رفت و تبليغاتى را در سراسر ايران روز آغاز كرد.
حسن صباح يك داعى اسماعيلى است و يك فرمانده نظامى و عملياتى . تعاليم اسماعيليه آنچنان شگفت و كار ساز بود كه ايمان و جهاد و استراتژى و تاكتيك توام آموخته مى شد. يك مؤ من اسماعيلى ، يك فدائى (: چريك ) نيز بود. رژيم خشن و بيگانه و ستمگر سلجوقيان و همدست جبار آن خلافت عباسى جان مردم را به لب رسانده بودند. حسن صباح بنيانگذار بزرگ ترين و تشكيلاتى ترين نهضت موفق تاريخ ايران و اسلام دعوت سياسى حسن صباح در ايران به نفع سلسله نزاريه مصر بود.
حسن صباح مدتها به شناسائى مناطق استراتژيك ايران كه آسيب ناپذير باشد، پرداخت . قلاع اسماعيليان مبين اين واقعيت است حسن در مناطق مورد نظر مريدانى از جان گذشته يافت .
(دژ الموت ) در تاريخ رزم و نبرد اين ملت ، همواره غرور آفرين است . اين پايگاه مركزى و ستاد عالى عمليات فدائيان اسماعيلى بود دژ الموت به معناى آشيانه عقاب نامى هراس انگيز براى عباسيان و سلجوقيان و متحدان و مزدورانشان بود و دژهاى ديگرى در سراسر ايران همچنان فتح ناپذير مى نمود.
سرعت عمل و نيز دشنه و نيزه و شمشير فدائيان نيز هراس آلود بود.
گويند در سال 483 هجرى ، حسن صباح در قلعه الموت جاى گرفت و اين آغاز عمليات بود.
گويند كه حسن اين دژ را از حاكم آن ديار بخريد تا هر گونه شايعه و شبهه اى را بر طرف كرده باشد.
حين صباح در اين هنگام شصت سال داشت فدائيان اسماعيلى دژهاى ديگرى نيز در اختيار گرفتند. اين قلاع در شمال و جنوب ايران تا اقصاى خراسان و سطاى اصفهان قرار داشت . سلجوقيان در هراس از اين اقتدار نيروئى عظيم تجهيز كردند تا به كار حسن صباح پايان دهند، اما هرگز نتوانستند.
حسن صباح سى و پنج سال در دژ الموت بماند و در ششم ربيع الاول سال 518 هجرى در گذشت .
پس از در گذشت حسن صباح پيروان او با كيا بزرگ اميد بيعت كردند.
جانشينان حسين صباح هفت تن بودند كه تا سال 654 هجرى قدرت داشتند:
1 - حين صباح ، ملقب به شيخ الجبل و سيدنا، 35 سال حكومت .
2 - بزرگ اميد كيا، 24 سال حكومت / 532 - 518 ق
3 - محمد بن بزرگ كيا، 25 سال حكومت ؛ 557 - 532 ق
4 - حسن دوم ، 46 سال حكومت ؛ 561 - 557 ق
5 - محمد دوم ، 46 سال حكومت ؛ 607 - 561 ق
6 - حسن سوم ، 11 سال حكومت ؛ 618 - 607 ق
7 - محمد سوم ، 35 سال حكومت ؛ 653 - 618 ق
8 - خورشاه ، يك سال حكومت 654 - 653 ق
رشيد الدين سنان نيز همين آئين را در شام رواج داد. سنان نيز هويتى مجهول دارد. برخى وى را اهل روستاى سنان بين واسط و بصره مى دانند كه بيشتر مردمش شيعه بوده اند. گويند او به قلعه الموت پيوست و از شاگردان و فدائيان اسماعيلى گرديد. او از مريدان خاص ‍ حسن صباح بود و مبلغ مرام نزاريان در شام .
گويند حسن دوم او را به شام فرستاد تا مذهب اسماعيليه را تبليغ كند. سنان در شام مورد استقبال قرار گرفت و به اختلاف ميان اسماعيليان پايان دد. سنان قدرت فراوانى در شام بدست آورد. سنان كارهاى مهمى انجام داد. اكثر اوقات خود را صرف تعمير دژها نمود. او با نفوذ معنوى خود بر دلها حكومت مى كرد و گارد و نيروى ويژه اى نداشت و از هر گونه تشريفات گريزان بود. او مستقل از فرامين الموت عمل مى كرد و فرقه سنانيه را در شام نامگذارى كرد. (210)