مذهب ، عقايد

فرقه اسماعيليه بر اين باورند كه همانگونه كه در عالم جسمانى ظاهر و باطنى وجود دارد، در عالم دين هم ظاهر و باطن هست . منظور شارع اسلام از احكام ، باطن آنهاست نه ظاهرشان . زيرا بواطن امور بالاتر از ظواهر آنهاست عمل به ظواهر عمل ستوران است و هر كس باطن گفتار پروردگار و شريعت پيامبر را نداند، از دين چيزى نمى داند.
اسماعيليان به تفسير و تاويل آيات قرآن مى پرداختند. براى كشف معانى باطنى قرآن از حروف و معانى رمزى استفاده مى كردند. آنان معتقد بودند كه هدف از نمازهاى پنجگانه آن نيست كه ظاهر بينان انجام مى دند. نماز صبح دليل است بر عقل كل و نور سپيده دم كه بيانگر خلقت آدم ابوالبشر، نمازهاى چهار ركعتى اشاره است به اصل دين كه چهار اصل است : دو اصل روحانى و دو اصل جسمانى ، مثل عقل اول و نفس اول و دو جسمانى مثل ناطق ( پيامبر) و اساس (وحى )
اسماعيليان معتقد بودند كه مردم بر مكنونات و مكتوبات معانى دست رسى ندارند و از نظر دانش بر بواطن داراى درجات مختلفى مى باشند. خداوند مى فرمايد: ( و رفعنا بعضهم فوق بعض ، ) يعنى : ما مردم را از نظر عنوان و مقام درجه درجه قرار داريم اسماعيليان از اين آيه ، مراتب سير و سلوك انسانى را استفاده كردند و خود را اهل ترتيب خواندند.
آنان مراتب سير و سلوك را بر هفت خوان قرار دادند:
1 - مستجيب ، 2 - ماءذون ، 3 - داعى ، 4 - حجت ، 5 - امام ، 6 - اسامى ، 7 - ناطق .
اين مراتب و اصطلاحات در نزد فرقه هاى اين مذهب مختلف است . مرتبه (داعى ) از سه مرتبه برخوردار است : 1 - داعى بلاغ ، 2داعى مطلق ، 3 - داعى محدود.
لذا گاهى مراتب سير و سلوك اسماعيليه هفت ، نه و گاهى ده و بيشتر از آن مى شود.
حميد الدين كرمانى مى گويد: فرقه اسماعيليه براى دعوت مردم به كيش خود ده مرتبه در نظر دارند و آن مراتب را با عقول عشره فلسفه ارسطو و اجرام علوى آسمانى تطبيق داده اند:
عقل اول ؛ ناطق ، مبدع نخستين
عقل دوم ؛ اساس ، فلك اعلى
عقل سوم ، امم ، فلك زحل
عقل چهارم ؛ باب ، فلك مشترى
عقل پنجم ؛ حجت ، فلك مريخ
عقل ششم ؛ داعى بلاغ ، فلك شمس
عقل هفتم ؛ داعى مطلق ، فلك زهره
عقل هشتم ؛ داعى محدود، فلك عطارد
عقل نهم ؛ ماءذون مطلق ، فلك قمر
عقل دهم ؛ ماذون محدود، فلك قمر