توطئه سياه
پيامبر همچنان در تب مى سوخت و بيمارى شدت مى يافت . توطئه گران در پس پرده به تدارك (توطئه اى سياه ) و شوم مشغول بودند، يك (كودتاى سياسى ) در شرف وقوع بود، همه چيز زير نظر بود، كوچه پس كوچه هاى مدينه (هراس ) سنگينى را متحمل بود، سايه زر و زور و تزوير خود را مى نماياند و (فتنه ) به اوج خود نزديك مى شد سپاه (اسامه ) همچنان در بلاتكليفى بود. شايعه در پى شايعه به صورت سازمان يافته اى ساخته مى شد و منتشر مى گرديد. اصحاب برگرد بستر پيامبر حلقه زده بودند، لحظات شگفتى بود، پيامبر بر سينه على تكيه داده بود، اطراف را مى نگريست و چهره ها را از نظر مى گذراند. چهره يكايك اصحاب را... ناگهان آمرانه فرمان فرمود كه : ( ايتونى بدوات و بياض لا كتب لكم كتابا لن تضلوا بعدى ... ) در اين هنگام (عمر بن خطاب ) گستاخانه گفت :
( دعوا الرجل ! فانه يهجر، حسبناكتاب الله !! (63) )
و اين نقطه پايان توطئه و پيروزى كودتاى سياسى سقيفه بنى ساعده بود. گستاخى (عمر بن خطاب ) اذهان مورخان را در هميشه تاريخ آزرده و آشفته ساخته و مى سازد، لذا برخى از مورخان را در هميشه تاريخ آزرده و آشفته ساخته و مى سازد، لذا برخى از مورخان دولتى - دربارى سعى در توجيه و تاءويل و تفسير اين كلمات داشته اند، و برخى به حذف آنها از تاريخ پرداخته اند!! از جمله ، ابوبكر جوهرى مؤ لف كتاب (السقيفه ) وقتى به اين مقطع از تاريخ مى رسد، مى گويد: (عمر بن خطاب ) كلمه اى بر زبان راند كه معنايش اين است :
(بيمارى بر رسول خدا غالب گرديده است )
برخى ديگر از مورخان دولتى به اين مقطع تاريخى كه مى رسند، مى نويسند: ( فقالوا: هجر رسول الله (64) )
پيامبر اصحاب را از پيرامون خويش راند: قوموا عنى ... نزديك ترين كسانش ، فاطمه عليه السلام ، على عليه السلام ، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام نزد وى ماندند لحظات پايانى حيات فرا مى رسد؛ پيامبر حالش دگرگون مى شود. خطاب به على عليه السلام فرمود: سرم را در دامن خود بگير، مرگم فرا رسيده است ، تو تنها مسئول كفن و دفن و نماز بر من هستى . حال پيامبر دگرگون شد. فاطمه بشدت مى گريست و قطعه شعرى از (ابوطالب ) در مدح پيامبر را زمزمه مى كرد. (از سپيدى چهره اش مردم طلب باران مى كنند مردى كه پناهگاه يتيمان و بيوه زنان است .)
پيامبر چشم گشود و فرمود: اين شعر (ابوطالب ) درباره من است . چه خوب است كه اين آيه را بخوانى :
( ما محمد الا رسول الله قد خلت من قبله الرسل ، اءفان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضر الله شيئا و سيجزى الشاكرين . ) (65)
پيامبر در حالى كه دست على عليه السلام زير گلوى وى بود، جان سپرد. على عليه السلام پارچه اى بر پيكر پيامبر خدا كشيد و به انجام وصاياى پيامبر پرداخت . و اين در حالى بود كه كودتاى سياسى سقيفه و خلافت غصب در حال شكل گرفتن بود.