غدير خم در منابع عامه
امامت و ولايت امام على بن ابيطالب با اينكه ريشه در وحى و نصوص مسلم قرآنى و اتفاق نظر تاريخى دارد، در عين حال به دليل اهميت عقيدتى آن ، از حساس ترين موضوعات عقيدتى ، تاريخى ، كلامى اسلام است .
مورخان و مفسران سنى در تمام طبقات بر اين حقيقت متفق اند كه آيات تبليغ و اكمال و... در رابطه با اصل امامت على بن ابيطالب نازل شده است (52)
براى دريافت مستند و مستدل اين حقيقت قرآنى ، تاريخى به كتاب عظيم (الغدير) تحقيق و تاليف حضرت (علامه امينى ) (طاب ثراه ) مراجعه شود (53)
جنجال تاريخى پيرامون حادثه عظيم غدير خم ، از همان آغاز رنگ سياسى داشته و قدرت طلبان پس از غصب قدرت در تحريف و نفى واقعه غدير خم كوشيدند. اما على رغم اين تلاش مذبوحانه تاريخى حقيقت واقعه ، همچون خورشيد مى درخشد. اين حقيقت تاريخى - قرآنى از همان آغاز تاكنون به تواتر نقل و ثبت گرديده است : يكصد و ده تن از اصحاب بلافصل پيامبر اسلام اين واقعه را گزارش كرده اند. هشتاد و نه تن از تابعين اين روايت را نقل كرده اند. و پس از آن به ترتيب : نود و دو نفر در قرن سوم ، چهل و سه نفر در قرن چهارم ، 24 نفر در قرن پنجم ، 20 نفر در قرن ششم ، 21 نفر در قرن هفتم ، 18 نفر در قرن هشتم ، 16 نفر در قرن نهم ، 14 نفر در قرن دهم ، 12 نفر در قرن يازدهم ، 13 نفر در قرن دوازدهم ، 12 نفر در قرن سيزدهم و 20 نفر در قرن چهاردهم هجرى از محدثان و مفسران و مورخان معتبر و مشهور عامه اين واقعه را نقل كرده اند.
(طبرى ) مورخ مشهور اين واقعه را از 75 طريق از قول پيامبر اسلام در كتابى به نام ( الولايه فى طرق حديث الغدير ) آورده است .
و نيز (ابن عقده كوفى ) در رساله (ولايت ) اين حديث را از 105 نفر نقل كرده است .
و (ابوبكر محمد بن عمر بغدادى ) اين روايت را از 25 طريق نقل كرده است ، (احمد بن حنبل ) به 40 سند نقل كرده است ، (ابن حجر عسقلانى ) به 25 سند نقل كرده است ، (جزرى شافعى ) به 80 سند نقل كرده ، و (ابو سعيد سجستانى ) به 120 سند نقل كرده است ، و (نسائى ) به 250 سند نقل كرده است ، (ابوالعلاء همدانى ) به 100 سند نقل كرده است ، و (ابوالعرفان حبان ) به 30 سند نقل كرده است ، و... (54)
مورخان و محققان تاريخ اسلام بر اين حقيقت متفق اند كه : رسول خدا در (غدير خم ) به فرمان الهى مردم را گرد آورده و بر منبرى از جهاز شتران بالا رفت و (على بن ابيطالب (ع )) را بر آن منبر بالا برد و پس از گفتار فراوانى و خبر دادن از نزديك شدن مرگ خود، گفت : ( انى مخلف فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا من بعدى : كتاب الله و عترتى فى اهل بيتى ، لن يفترقا حتى يردا على الحوض . )
آنگاه بازوى (على ) را گرفته و بلند كرد و با آواى رسا گفت :
( من كنت مولاه فهذا على مولاه ، اللهم و ال من والا و عاد من عاداه ، و انصر من نضره و اخذل من خذله )
و از منبر به زير آمد و به مردم فرمان داد كه فوج فوج بروند و به (على ) به عنوان امارت بر مؤ منين سلام عرض كنند. و مسلمانان بر على وارد شدند و به آن حضرت تبريك گفتند. عمر بن خطاب گفت : ( بخ بخ بك يا على اصبحت مولاى و مولا كل مؤ من و مومنه )
در همين منزل بود كه پس از انجام مراسم ، اين آيه شريفه نازل گرديد: ( اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا ) (55)
و از اينكه رسول خدا صلى الله عليه و آله (على ع ) را به اين مقام منصوب داشت ، گروهى از ياران پيامبر را از اين سوء قصد آگاه ساخت و آنان به هدف خود نرسيدند... (56)
مورخان تعداد مسلمانان حاضر در (غدير خم ) را از هشتاد هزار تا يكصد و بيست هزار نفر نوشته اند. در سال دهم هجرى بود كه (اسود غسى ) در (حجاز) و (مسيلمه كذاب ) در (يمن ) و (طليحه ) از قبيله (بنى اسد) در (نجد) ادعاى پيامبرى كردند و گروهى را به دنبال خود كشيدند. مسلميه بن حبيب معروف به مسيلمه كذاب در آغاز اسلام آورده بود ولى بعدها ادعاى نبوت كرد. او ابتدا از پيامبر اسلام خواسته بود تا وى را در پيامبرى شريك سازد!! در نامه اى به پيامبر اسلام نوشته بود كه :
( اما بعد! فانى قد شوركت فى الارض معك و ان لنا نصف الارض و لقريش نصفها، و لكن قريشا قوم يعتدون ... )
من با تو در ملك شريك هستم ، نصف زمين از آن ما و نصف ديگر آن از آن قريش ، ولى قريش قومى تجاوزگر هستند...) مسليمه مى گفت كه فرشته اى كه بر او نازل مى شود، نامش رحمان است و رحمان همان فرشته اى است كه قرآن را نازل مى كند!
و از جمله آيات او اين است : ( الفيل ما الفيل ، و ما ادراك ما الفيل ، له ذنب ، وئيل ، و خرطوم طويل . )
مورخان نوشته اند كه او صد هزار نفر را فريب داد.
(سجاح ) دختر حارث بن سويد با مسليمه كذاب ازدواج كرد. او نيز مدعى نبوت شد. سجاح به پيروانش وعده مى داد كه : چون به قدرت برسم ، آن را به شما واگذار خواهم كرد. ازدواج مسليمه با (سجاح ) يك ائتلاف نظامى بود تا با وحدت نيروهاى طرفين بتوانند در برابر سپاه اعزامى اسلام مقاومت كنند. (ابوبكر بن ابى قحانه ) سپاهى مركب از بيست هزار نفر به فرماندهى (خالد بن وليد) گسيل داشت . گويند (وحشى ) غلام هنده و قاتل (حمزه ) در نبرد (احد)، مسيلمه را كشت . وحشى گفته بود: ( قتلت فى الكفر خير الناس و فى الاسلام شر الناس .) (سجاح ) در زمان (معاويه بن ابى سفيان ) مسلمان شد. (اسود بن كعب غنسى ) به دست مردم (صنعا) كشته شد.
(طليحه بن خويلد اسدى ) از قهرمانان عرب از ديگر مدعيان نبوت بود.
وى در سال نهم هجرى اسلام آوردند و اندكى بعد در ميان قبيله خويش ادعاى نبوت كرد پس از رحلت پيامبر اسلام كار او بالا گرفت و گروه زيادى به او گرويدند. وى مدعى بود كه فرشته اى به نام (ذوالنون ) بر او نازل مى شود. (ابوبكر) خالد بن وليد را روانه سركوبى او نمود. يكى ديگر از مدعيان نبوت (عبهله بن كعب ) بود كه او را نيز (اسود عنسى ) مى گفتند. وى مدعى بود فرشته اى كه بر او نازل مى شود، (ذوالخمار) نام دارد. گروهى از وى پيروى مى كردند. او يك روز قبل از رحلت پيامبر اسلام كشته شد. (57)