مراسم حج سال دهم هجرى
پيامبر اسلام در 26 ذوالقعده سال دهم هجرى عازم مكه شد. (ابودجانه ) قهرمان جنگ (احد) را در (مدينه ) به جاى خويش منصوب داشت و در حالى كه 60 قربانى با خود داشت ، در (ذوالحليفه ) با دو قطعه پارچه احرام بست . وقتى وارد مكه شد، از باب بنى شيبه وارد (مسجد الحرام ) گرديد و چون در برابر (مسجد الاسود) قرار گرفت ، آن را لمس نمود و پس از طواف ، در (مقام ابراهيم ) دو ركعت نماز خواند و پس از فراغت به سعى بين (صفا و مروه ) پرداخت . آنگاه به همسران خود گفت : افرادى كه قربانى نياورده اند، از احرام خارج شوند و با انجام تقصير، تمام محرمات بر آنان حلال مى شود. اما من و كسانى كه قربانى همراه دارند، بايد همچنان در حال احرام باشند تا قربانى را در (منى ) انجام دهند. برخى از مسلمانان ابراز نارضايتى كردند.
پيامبر اسلام به (عمر بن خطاب ) كه هنوز لباس احرام بر تن داشت ، فرموند: مگر قربانى همراه نياورده اى ؟ گفت : نه .
پيامبر فرمود: پس چرا از احرام خارج نمى شوى ؟
گفت : اين براى من مشكل است كه شما در حال احرام باشى و من نباشم .
پيامبر فرمود: تو تا هنگام مرگ به همين عقيده باقى خواهى ماند.
پيامبر اسلام از ترديد و دو دلى مردم ناراحت شد و فرمود:
اگر آينده مانند گذشته بر من روشن بود و از ترديد بى مورد شما اطلاع مى داشتم ، من هم مانند شما بدون قربانى به (مكه ) مى آمدم ، اما چه كنم كه قربانى با خود آورده ام و بفرمان خدا بايد در حال احرام بمانم ، تا در (منى ) قربانى كنم .
ولى كسى كه قربانى همراه نياورده ، بايد از احرام خارج شود و آنچه را كه انجام داده (عمره ) حساب كند.... (49)
(على ) از شركت پيامبر اسلام در مراسم حج آگاه شد، لذا به اتفاق گروهى از ياران خود ردر حالى كه 34 قربانى همراه داشت ، رهسپار مكه شد. پيامبر از ديدار (على ) خوشحال گرديد و از (على ) پرسيد: چگونه نيت كردى ؟
(على ) گفت : من به نيت شما احرام بستم و گفتم : خداوندا! به همان نيتى كه رسول تو احرام بسته است ، من هم احرام مى بندم .
آنگاه پيامبر را از قربانيهائى كه به همراه خود آورده بود، آگاه ساخت . پيامبر فرمود: تنليف من و تو در اين كار يكسان است و ما بايد تا هنگام قربانى ها، در احرام خود باقى بمانيم . آنگاه به على عليه السلام فرمود كه نزد ياران خود باز گردد و آنها را به مكه آورد.
اعمال حج به پايان مى رسيد؛ در روز هشتم ذو الحجه كه روز (ترويه ) گفته مى شود، از راه (منى ) عازم (عرفات ) شدند و در محلى به نام (نمره ) رسول خدا در خيمه خود توفق فرمودند و يكى از تاريخى ترين سخرانيهاى خود را در آن مكان ايراد فرمودند.
پيامبر روز نهم در (عرفات ) ماندند و پس از غروب آفتاب كه هوا كمى تاريك شد به طرف مزدلفه رهسپار شدند و روز دهم راهى (منى ) گرديدند. مراسم (رمى جمره ) و قربانى و تقصير را انجام داده و براى تكميل مراسم حج ، عازم مكه شدند. در تاريخ اسلام اين حج را (حجه الوداع ) مى گويند (50)