عامل اصلى غزوه خندق

مورخان عامل اصلى غزوه خندق را يهود بنى نضير مى دانند. سران قبيله بنو نضير مى خواستند از محمد و مدينه انتقام بگيرند. اين سران با ديگر قبائل يهود رابطه برقرار كرده بودند و با قريش مكه نيز ديدار داشتند و ائتلاف بزرگى عليه محمد و اسلام پى ريختند. آنان به قريش ‍ قول داده بودند كه يهوديان مدينه را كه با محمد پيمان دفاعى بسته بودند، عليه وى بشورانند. مورخان نوشته اند كه سران قريش از يهوديان پرسيدند كه : ما با شما وجه مشترك عقيدتى نداريم ، اختلاف ما با محمد بر سر عقايد او است بتان ما را نفى مى كند. شما كه خود اهل كتاب هستيد، چرا با محمد در ستيز هستيد؟ آنان پاسخ دادند كه : بت پرستى شما بهتر از دين محمد است ، شما در آئين خود استوار باشيد محققان معاصر يهود از اين مواضع ابراز تاءسف كرده و مى كنند. مؤ لف كتاب تاريخ يهوديان و عربستان مى نويسد:
(هرگز ارزش نداشت يهود چنين خطائى را مرتكب شود، و لو اين كه قريش تقاضاى آنان را رد مى كردند. علاوه بر اين درست نبود كه يهوديان به بت پرستان پناه برند، زيرا اين اقدام با تعليمات تورات موافق نيست ) (15)
قرآن به سرزنش يهوديان پرداخت و اين مواضع نابخردانه آنان را كه از روى كينه و عناد برمى خاست ، محكوم كرد و يهوديان را متهم به پرستش جبت و طاغوت نمود و مورد لعن و نفرين ابدى قرار داد.)(16)
در تفاسير اسلامى آمده است كه : كفار قريش از يهوديان خواستند تا براى ابراز حسن نيت و درستى حرفشان بت هاى قريش را سجده كنند. نمايندگان يهود بت ها را سجده كردند.
سران يهود بنى نضير با قبيله غطفان كه از دشمنان سرسخت اسلام بودند، تماس برقرار كردند. اين تماسها با كليه قبائل دور و نزديك انجام شد و ائتلاف سياسى نظامى بزرگ پديد آمد.
مورخان تعداد نفرات و تجهيزات احزاب شرك و كفر را چنين نوشته اند: قريش با چهار هزار نفر و سيصد اسب و هزار و پانصد شتر، بنى سليم با هفت صد نفر، بنى فزاره با هزار نفر، قبائل ديگر هر كدام با چهار صد نفر و يهوديان با تمام نيرو و امكانات مالى و نظامى خود، نيروى مركب از ده هزار نفر پديد آوردند.
مسلمانان سه هزار نفر بودند كه در نقاط حساس مدينه مستقر شده بودند. مدت محاصره مدينه يكماه طول كشيد. زمان جنگ را فصل زمستان نوشته اند.
سرماى شديدى كه بى سابقه بود، فرا رسيد و دشمن را خسته كرد.
اهداف دشمن از پيش مشخص بود. پايان دادن كامل به نهضت محمد و قتل عام همه پيروان آن حضرت .
ابوسفيان سوگند ياد كرده بود كه حتما در اين نبرد به اهداف فوق دست يابد. گويا ابوسفيان در همين رابطه پيامى كتبى به پيامبر اسلام فرستاده بود