يثرب در آستانه يك تحول/(از هجرت تا رحلت)
شتران در آن سوى وادى ، در نقطه اى به انتظار بودند. پيامبر و همراهان راهى يثرب شدند. (يثرب ) در آستانه يك تحول ؛ پايان تاريخى يك فصل ، و آغاز تاريخى يك عصر جاودانه . (يثرب ) در التهاب ورود پيامبر لحظه شمارى مى كند: دوشنبه 12 ربيع الاول سال هجرت به قريه (قبا) رسيدند، استقبال از (يثرب ) تا (قبا)، سرشار از شادى و شعف . روز جمعه ، نقطه پايان تاريخ كهن يثرب بود. تاريخ نوين جهان با مدينه آغاز شد: مدينه النبى ، و اين آغاز مدنيت اسلام بود.
پيامبر نماز جمعه را در ميان بنى سالم خواند. اندكى بعد مسجد قبا ساخته شد. و اين نخستين مسجدى بود كه در اسلام بپا گرديد.
اصرار مردم مدينه براى پذيرائى از پيامبر، كار را مشكل نمود هر خانواده اى چنين آرزو و پيشنهادى داشت .
قرار شد هر كجا كه شتر زانو زند، همان جا مسكن پيامبر باشد. و مردم قبول كردند و آرام شدند. شتر در محله بنى النجار، بر در خانه ابو ايوب فرود آمد.
پيامبر در خانه ابو ايوب مسكن گزيد. در مقابل خانه او قطعه زمينى بود با چند درخت خرما كه متعلق به دو يتيم بود. گويا پيامبر آن قطعه را خريد يا كه به وى بخشيدند. و آنجا را مسجد ساخت . مسجد مدينه . مسجد در اسلام نخستين شكل بسيار ساده و مردمى داشت ، ديوارها كوتاه و سقفى از درخت خرما. بيشتر به سايبانى شبيه بود. دراين مجتمع ، گوشه اى براى پيامبر و همسرانش سوده و عايشه تدارك ديدند. اصحاب صفه نيز در همين مكان جاى گرفتند. اينان جماعتى از بينوايان مدينه و مهاجرينى بودند كه در كنار مسجد النبى سكونت يافتند. تعدادشان را از يكصد تا چهار صد نفر نوشته اند. انصار به يارى مهاجرين ادامه مى دادند، آنان را به خانه خود برده و پذيرائى مى كردند. پيامبر براى وحدت كامل ميان مهاجرين و انصار عقد برادرى بر قرار كرد. پيامبر با على عقد اخوت بست . مسجد مركز اجتماع مسلمانان بود. پيامبر با مردم نماز مى خواند و به آموزش آنان مشغول بود. رفتار پيامبر با يهوديان مدينه بسيار مسالمت آميز بود.
پيامبر اندكى بعد قانون اساسى مدينه را نوشت و در آن دموكراسى شگفتى براى كليه آحاد مردم مدينه تدارك ديد. آزادى در عقايد فصلى از اين دستور بود. يهوديان در عقايد و مراسم شان آزاد بودند و در مسائل اجتماعى - تدافعى شهر مسئوليت داشتند.
در اين ميان دو تن از احبار يهود اسلام آوردند و در بسيارى از گفتگوهاى پيامبر اسلام با يهوديان به حقانيت اسلام گواهى دادند. يهوديان به تدريج در انديشه خيانت فرو رفتند. آنان نگران گرايش توده هاى يهودى به اسلام بودند. افشاگريهاى وحى درباره طينت و خباثت تاريخى اين قوم گمراه و پيامبر كش آغاز شد. و در معرفى تاريخى آنان آياتى چند نازل گرديد.