ديدگاهها/ ديدگاه كريستن سن

كريستن سن مى گويد كه از چگونگى رابطه مزدك با قباد شاه ايران اطلاعى در دست نيست . با استناد به شاهنامه فردوسى و چند منبع عربى ، در قحط سالى ، مزدك نزد قباد رفت و با سخنان مكرآميز قباد را بر آن داشت كه اعلان كند هر كه نان را از مردم گرسنه باز دارد، سزايش مرگ است . و آنگاه مردم گرسنه را به غارت انبارها تحريك كرد و باعث تجرى خلائق شد. در اين روايت بعيد نيست كه حقيقتى تاريخى نهفته باشد. چه ، اتوكيوس هم قصه قحط سالى را نقل كرده است . فقرى كه بر اثر اين بليه بوجود آمد، تقسيم غير عادلانه ثروت را در جامعه ايرانى به سود مقامات مؤ ثر و مقتدر كه طبقه ممتاز بودند، برقرار كرد. ممكن است اين وضع به مردم ستم كشيده جراءت بيشترى داده و شاه را به اصلاحات جسورانه اى برانگيخته باشد. قباد پيرو مزدك شد و طبق دستور او عمل كرد. منابع معاصر قباد بر اين قضيه هم - داستان اند. منابع بعدى بر اين نكته تكيه دارند كه قباد در رابطه با اشترك زنان قوانينى را وضع كرد. استيلتس مى گويد قباد فرقه زردشتگان را دوباره برقرار كرد، اين فرقه هواخواه آن بودند كه كليه زنان بايد در دسترس همگان بالاشتراك قرار گيرند.
اگر چه اين قول با اقوال ديگران فرق دارد. معلوم نيست قوانين جديد قباد در رابطه با ازدواج چگونه بوده است . هيچ منبعى نمى گويد كه قباد ازدواج را منسوخ كرده باشد؛ زيرا چنين تصميمى در عمل غير قابل اجرا مى باشد. شايد او با وضع قوانين جديد يك نوع ازدواج آزادترى برقرار كرده باشد و شايد در بعضى از عناوين فقه ساسانى در باب مناكحات و رفع بعضى از قيودات آن كوشيده باشد؛ چنان كه بر طبق مقررات آن عصر، مرد مى توانست زن يا يكى از زنان و حتى زن ممتاز خود را به مرد ديگرى كه بدون تقصير يعنى با وجود نداشتن مال به ازدواج محتاج باشد، بسپارد تا اين مرد از خدمات آن زن استفاده كند. در هيچ يك از منابع دوره قباد ذكرى از قوانين او در رابطه با اشتراك اموال به ميان نيامده است . فقط در خوذاى نامك از چنين اقدامى سخن رفته است . اگر چه اين امر ممكن است تا اندازه اى حقيقت داشته باشد، ولى اين بدعتها آنقدر مهم نبودند كه نظر ناظرين سريانى و بيزانس را جلب كند. ممكن است اين اقدامات در رابطه با وضع مالياتهاى فوق العاده براى اغنيا و توانگران باشد در جهت بهبود زندگى فقرا و...(54)
و نيز آمده است كه چون در زمان قباد قحط سالى شد و اكثر مردم در مضيقه بودند، مزدك اجازه خواست كه با قباد مذاكره كند و از او پرسيد اگر فردى داروئى براى علاج بيمارى داشته باشد و در اختيار بيمار نگذارد، چه مجازاتى دارد؟ شاه گفت بايد كشته شود. روز بعد مزدك عده اى از مردم گرسنه را به اطراف كاخ قباد دعوت كرد و گفت بيائيد تا من نيازمندى شما را چاره كنم . مزدك بار ديگر با قباد ملاقات كرد و سؤ ال ديروز را تكرار كرد و جوابى همسان شنيد. مزدك نزد مردم آمد و گفت : برويد از هر مالى كه مى توانيد مصرف كنيد، زيرا همه فرزندان آدم در اموال با يكديگر شريكند. مردم به منازل پول داران ريخته و غارت كردند. قباد مزدك را احضار كرد و علت را پرسيد. مزدك گفت : به دستور شاه اين كار را كردم . و پاسخ شاه را يادآور شد.(55)
برخى منابع تاريخ مزدك را متهم به شعبده بازى و سحر كرده اند كه او به اين وسائل قباد را فريب داد.(56) ((كريستن سن )) در پاسخ به اين اتهامات مى گويد منابع تاريخى نشان مى دهند كه قباد از روى اعتقاد پيرو مزدك شد.(57) ((نُلدِكَه )) تاءكيد مى كند كه قباد پادشاهى نيرومند بود و سخت با اراده . او دو مرتبه در شرايط بسيار بحرانى تاج و تخت از دست رفته اش را بدست آورد. او به امپراطورى روم ضرب شستى مهم نشان داد. بنابراين ، به گفته ((نلدكه )) گرويدن قباد به آئين مزدك فقط براى درهم شكستن قدرت اشراف بوده است . منابع تاريخى عصر قباد نشان نمى دهند كه وى فردى مزّور و داراى خصائل ماكياولى بوده باشد. حتى دشمنان قباد اشاره به اين خصائل منفى نكرده اند. منابع نشان مى دهند كه قباد از روى ايمان و اعتقاد به مزدك گرويد. قباد تحت تاءثير مزدك اصلاحات مهمى در كشور كرد و به وضع فقرا رسيدگى نمود.(58)
مورّخان همگى بر اين متفق اند كه آنچه در دره قباد اتفاق افتاد، با نظام طبقاتى - اشرافى ساسانى در تضاد مطلق بود. و كليه عناصر امپراطورى از اين انقلاب بى سابقه تاريخى ناراضى بودند. قباد قلبا به مزدك معتقد بود و در ظاهر از مزدكيان حمايت نمى كرد. او از سوى موبدان به الحاد متهم شد. قباد با آنهمه رنجى كه كشيده بود، هم چنان بر اعتقاد مزدك بود. فرزند قباد، انوشه روان ، به قتل مزدك و مزدكيان همت گماست .(59) در منابع عربى اتهامات بر مزدك به صورت شرم آورى مطرح شده است .(60) عبدالجبار مى گويد: ويژگى مزدك گرائى نسبت به آئين عادى اين است كه مزدكيها معتقد بودند كه ((نور)) با اراده كار مى كند، در حالى كه ((ظلمت )) كوركورانه در كوشش است . عناصر تركيب كننده جهان ، آب و خاك و باد و آتش است . بنظر مزدك آفريدگار جهان بوسيله حروف بر جهان فرمانروائى مى كند و از اين رو هر كس راز اين حروف را دريابد، به بزرگترين نيروها دست مى يابد و اسرار ازل را مى فهمد... مزدك گرائى بشدت سركوب شد. آئين مزدك در جهان اسلام مدتى به نامهاى ديگر زنده بود... برخى فرقه هاى مذهبى در اسلام از انديشه هاى مزدك سخت متاءثر بوده اند.(61)