ديدگاهها
كريستن سن مى گويد: مانى از نجباى ايران بوده و مادرش از خاندان اشكانى است . پدرش فاتك نيز از همين خاندان بوده است . مانى عقيده به تناسخ داشته كه از هنديان و بودائيان متاءثر شده است .
جكسن مى گويد: تناسخ يكى از اركان عقايد مانى بوده است . تناسخ در عقايد مانى كيفر بدكارانى است كه پس از مرگ دوباره به اين دنيا باز مى گردند تا عقاب يابند. اما نيكوكاران و برگزيدگان از اين بازگشت معاف هستند.
كريستن سن مى گويد: مانى در ادبيات و زبان پارسى اصلاحات مهمى بعمل آورد. او به جاى خط پهلوى ، خط سريانى را رواج داد. او الفباى مانوى را پديد آورد. پيروان مانى آثار او را به زبانهاى ايرانى ترجمه مى كردند.(31)
در منابع اسلامى نام پدر مانى ((فتق بن بابك بن ابى برزام )) يا ((فاتق بن مامان )) يا ((قوتق )) و ((فاتك )) نيز آمده است . نام مادر وى ((نوشيت ))، ((پوسيت ))، ((تافيم ))، ((راميس )) و ((مريم )) ضبط شده است . در منابع رومى و يونانى نام مانى را ((مانيكوس )) و ((كوپريكوس )) ضبط كرده اند. در منابع مسيحى لاتين ((قوربيقوس )) نوشته اند. مانى ظاهرا در سال 216 ميلادى بدنيا آمد و در سال 230 ميلادى مردم را به دين خود دعوت كرد. در بازگشت از سِفْرِ خراسان و سند به هنگام تاجگذارى شاهپور اول در حدود سال 242 ميلادى به وسيله ((فيروز)) برادر ((شاپور)) به دربار راه يافت و عقايد خودش را به شاه در ((تيسفون )) عرضه داشت . شاه از او حمايت كرد. ((مانى )) به سِفْرِ پرداخت و دوباره به ايران و بابل آمد و به خوزستان ((شوش )) نزد شاپور برگشت .
در زمان حكومت ((هرمز)) مانى در بابل بود. پس از هرمز، ((بهرام )) جاى او نشست . مانى به اهواز رسيد. در آنجا بر اثر تحريكات موبد موبدان زرتشتى كه كينه مانى را در دل داشت ، او را زندانى كردند. پس از 26 روز مانى در زندان درگذشت . گويا محرك قتل مانى ، موبد ((كريتر)) يا همان ((تسنر موبد اردشير)) بوده است .(32)
مرگ يا قتل مانى در سال 277 ميلادى بوده است .
مورخان اسلامى اكثرا از حالات مانى مطالبى در دست داشته و ارائه كرده اند. ((ابن نديم )) در ((الفهرست )) اطلاعات نسبتا دست اولى از مانى ارائه كرده است . ((مسعودى )) و ((يعقوبى )) و ((طبرى )) نيز به نوبه خود اطلاعاتى داده اند.
مورخان اسلامى از گسترش دين مانى سخن گفته اند و قلمرو آن را تا مصر و مغرب و... دانسته اند.(33) مؤ لف بيان الاديان مانى را صورتگرى معرفى كرده است كه در اين فن استاده بوده است .(34)
در منابع كلام شيعى آمده است كه : ((مانويه قوم ديگرى از مجوس مى باشند كه ايشان را مانويه خوانند. اينان مى گويند جهان را دو صانع است : يكى نور و دوم ظلمت و هر دو زنده اند.))(35)