زناشويى و مراسم خاص زرتشتيان/ ازدواج و محارم
ابوريحان بيرونى مى گويد: درباره نكاح مادر كه به زرتشتى ها نسبت مى دهند، از سپهبد مرزبان بن رستم شنيدم كه : زرتشت اين عمل را تشريع نكرده و چون گشتاسب ، خردمندان و سالخوردگان كشور خود را براى گفتگو با زرتشت در مجلسى گردآورد، يكى از پرسشها اين بود كه : اگر مردى با مادر خود در حال اضطرار و جهالت و ترس از انقطاع نسل ، بسر برد، بايد چه بكند؟
زرتشت بگفت كه بايد با او هم بستر شود تا انسان و نسل او باقى باشد(470). مسئله ازدواج با محارم يك سنت بدوى بوده و از ديرباز در ميان جوامع قبايلى رواج داشته است . اصالت نژاد و طهارت خون و خويشاوندى و منافع اقتصادى عامل مهم و تعيين كننده اين سنت كهن بوده است . از آنجا كه ازدواج با محارم با طبع فطرى انسان سازگار نبوده ، مذهب عامل توجيه اين سنت گرديده است . منابع تاريخى نشان مى دهند كه سنت ازدواج با محارم در برخى سلسله هاى سلطنتى ايران باستان رواج داشته است . در ((دينكرت )) يكى از بخشهاى ((اوستا)) اصطلاح ((نزد پيوند)) به معناى ((پيوند با نزديكان )) گرفته شده است و به پيوند پدر با دختر و برادر با خواهر اشاره كرده اند(471). در متون مذهبى پهلوى آمده است كه ازدواج با هفت خواهر لازمه معراج بوده است (472).
يك محقق آلمانى مى گويد اهتمام در پاكى اصل و نسب و خون و نژاد يكى از صفات بارز جامعه ايرانى بشمار مى رفت ؛ تا آنجا كه ازدواج با محارم را جايز مى شمردند. اين گونه پيوند را ((خويدوگدس )) يا ((خوايت ودث )) مى خواندند. اين رسم از قديم معمول بود. حتى در دوره هخامنشيان نيز انجام مى شد. كمبوجيه با دو خواهر خود ازدواج كرد داريوش نيز خواهرش را به زنى گرفت . اردشير با دو دختر خود و داريوش سوم نيز با دختر خود ازدواج كرد(473). هر چند كه معناى لفظ خوادت ودث در اوستا نيامده و موجود نيست ، ولى در نسكهاى مفقوده ، مراد از آن ازدواج با محارم بوده است . در ((بغ نسك )) 6 و 7 اشاره به اين معنى شده است . ازدواج برادر با خواهر بوسيله ((فره ايزدى )) روشن مى شود و ديوان را به دور مى راند. ((نرسى بزرگمهر)) مفسر ادعا كرده است كه ((خويدوگدس )) معاصى كبيره را محو مى كند. اين مطلب در شايشت نى و شايشت 8 و 18 آمده است .
در كتب دوره ساسانى و ادوار بعد به اين موضوع اعتراف شده است . اين ديصان نيز اعتراف كرده كه او خود با خواهرش ازدواج كرده است . ((بهرام چوبين )) با خواهرش ((گرديك )) ازدواج كرد. ((مهران گنشسب )) خواهرش را به زنى گرفت . او مدعى بود كه خويدوگدس معاصى كبيره را محو مى كند(474). مترجم كتاب كريستن سن مى ويدگ يا اصلا در شريعت زرتشتى چنين رسمى نبوده ؛ و اگر بوده ، اختصاص به فرقه خاصى داشته ؛ و در غير اين صورت كه اصل مطلب را در دين زرتشت ثابت بدانيم ك اين از فروع مباحث فقهاء بشمار مى آمده كه اگر هم به آن عمل شده ، بسيار نادر الوقوع بوده است . او در رد سخنان كريستن سن مى گويد كه مؤ لف با اسناد به نسكهاى مفقوده از روى خلاصه دينكرت كه دو قرن بعد از اسلام نوشته شده ، چنين ادعاهائى كرده است .
آنچه را مورخان مسيحى در اين باب نوشته اند، ممكن است در مورد يكى از فرقه هاى زرتشتى باشد و عيسويان از روى تعصب اين مطلب را به همه ايرانيان نسبت داده اند. چنان كه در كتب فقهى اسلام نام مجوسى آمده كه يكى از طوايف زرتشتى است و در ((شرح لمعه )) و كتاب ((رياض )) در باب ((ميراث مجوس )) آمده كه ((امام على بن ابيطالب (عليه السلام ): كان يورث المجوس اذا تزوج بامه و ابنته ؛ من جهة انها امه و انها زوجه .)) و نيز شيخ مفيد و شيخ طوسى روايتى نقل كرده اند كه شخصى نزد حضرت صادق (عليه السلام ) زبان به دشنام مجوسى گشود كه آنان با محارم خود ازدواج مى كنند. حضرت فرمود: اما علمت ان ذالك عندهم هو النكاح ، و كل قوم يعرفون النكاح عن السفاح ، فنكاحهم جايز و ان كان قوم دانوا بشيئى يلزمهم حكمه .
اگر چه در نزد مسلمانان ، همه زرتشتيان ، به اعتبار تسميه كل بر جزئ، مجوس خوانده مى شوند، ولى ممكن است كه در اينجا اشاره بر همان طايفه خاص از زرتشتيان باشد كه در قديم مجوس گفته مى شده اند. از طرفى هر كجا كه نص در كار نبادش ، فقها به تجزيه و تحليل آن مى پردازند، و اين مسئله در عصر ساسانى از مسائل فقهى بوده است . از ديگر طرف ، بر فرض عملى شدن اين مسئله ، آن چنان نادر الوقوع بوده كه جز چند مورد، بيشتر در تاريخ ديده نمى شود(475). كريستن سن مستشرق آلمانى مى گويد: با وجود اسناد معتبرى كه در منابع زرتشتى و كتب بيگانگان معاصر دوره ساسانى ديده مى شود، كوششى كه بعضى از پارسيان جديد براى انكار اين عمل (ازدواج با محارم ) مى كنند، بى اساس و سبكسرانه است (476).
يك محقق مشهور ايرانى مى گويد: چيزى كه از اسناد آن زمان به دست مى آيد و با همه هياهوى جاهلانه اى كه اخيرا بپا كرده اند از بديهيات تمدن آن دوران است ، نكاح با محارم درجه اول است كه معمول و متعارف بوده است .(477). مورخان يونانى تصريح كرده اند كه در دوره هخامنشى ، مغ ها ما مادرانشان ازدواج مى كرده اند(478). در دوره اشكانى نيز اين رسم معمول بوده است . برخى از شاهان اشكانى با محارم خويش ازدواج مى كرده اند. علت روانى اين رسم اين بوده كه ازدواج با محارم تنها راه حفظ اصالت نژاد و طهارت خون شناخته مى شده است (479). مورخان اسلامى نيز بر اين سنت تصريح كرده اند.
يعقوبى مورخ ايرانى مسلمان از ازدواج ايرانيان باستان با مادران و خواهران و دختران شان ياد مى كند كه اين كار را نوعى صله رحم و عبادت مى دانسته اند(480). گويا عيسويان ايرانى نيز تحت تاءثير زرتشتيان عليرغم مخالفت با دين شان با اقارب خود ازدواج مى كرده اند(481). در صدر اسلام ، ازدواج با محارم در ميان زرتشتيان امر رايجى بوده است ، لذا مورد سرزنش مسلمانان قرار مى گرفته اند(482). در اين زمينه رواياتى در منابع شيعى ديده مى شود كه حكايت از برخورد مسلمانان با زرتشتيان و رهنمودهاى امامان شيعه را در خود دارد(483). فقهاء شيعه و سنى (عرب و عجم ) در ابواب گوناگون فقه اين بحث را به عنوان مسئله اى كه در خارج مصداق دارد، مورد بحث قرار داده اند.
شيخ طوسى در كتاب مشهور ((الخلاف )) به اين مسئله پرداخته است (484).
اخيرا يك مقام مذهبى زرتشتى كليه اتهامات از اين قبيل را كه نسبت به دين زرتشت و زرتشتيان روا داشته اند، پاسخ گفته است و ريشه چنين اتهاماتى را متوجه مورخ مشهور يونانى ((هرودوت )) كرده است (485)