دين زرتشت

((دينى كه اين پيامبر ايرانى تعليم فرمود، يك آئين اخلاقى بود و طريقه يگانه پرستى .))(378) ((دين زرتشت با وجود اين كه داراى ارزش اخلاقى بسيار است ، به اصلاحات اقتصادى و اجتماعى نيز توجه دارد، با چادرنشينى مبارزه مى كند و طرفدار اسكان مردم و خانه سازى است . تربيت چهارپايان اهلى و مراقبت از آنان در چراگاهها، زندگى خانه نشينى ، داشتن خانه يا محل سكونت مناسب ، رفتار نيكو با گاو نر از دستورات دين بزرگ ايران است . با قربانى كردن از طريق ريختن خون حيوانات مخالف است . مؤ من حقيقى دهقانى است خدمتگذار و واقعى و مربى چهارپايان مفيد، سرپرست خانه ، و بزرگ ده و درستكار. بنابراين شغل اصلى زرتشتى كشاورزى و مراقبت از چهارپايان است كه در ((گاتها)) نمودار است .))(379)
((دين زرتشتى نخستين مذهبى است كه در جهان از مسئله ((حيات عقبى )) و مسئله ((قيامت )) سخن به ميان آورده و مسئله ((آخرالزمان )) را به مفهوم كامل خود طرح كرده است ...))(380)
((در دين زرتشت مفهوم بزرگى وجود دارد كه نه در آئين مصريان قديم ديده مى شود و نه در انديشه هاى بسيار عميق هندو: جهان داراى تاريخ است و از قانون تحول پيروى مى كند. وضع فعلى ، جهان را به مرحله نهائى رهبرى مى كند، و همه نيروها در كار خود، بايد به آن راه بروند. در نظر زرتشت دنيا از برنامه استمرار تاريخ پيروى مى كند و ميدان جنگ است . مبارزه اى پرشور نيروها را مقابل يكديگر قرار داده است و اين امر واجب است و نتيجه آن تكامل مردم با تقوى و بهره مندى از زندگى جاويدان است .))(381)
... آئين جين و دين بودا با آئين زرتشت مشابهت دارد.
آزادى در انتخاب دين ، بيزارى از قربانى هاى خونين و احترام زندگان ، از اصول هر سه دين و نفوذ اصطلاحات زرتشت است . فلسفه دوگانگى و اخلاقى كه مبارزه ريشه آن را تشكيل مى دهد، نشان نزديكى ميان آئين جين و ديانت زرتشت است (382)
پس از زرتشت ((آئين مزدا)) دوباره به سنن ملى و مراسم قديمى بازگشت . بابرقرارى ((اهورا مزدا)) در رديف اول ، خدايان ديگر نظير((ناهيد)) و ((مهر)) براىخود جايى در اين آئين باز كردند... اين آئين با نوشته هاى كارشناسان معاصر پارسى ،تفسير ماوراء الطبيعه اى ساده يافته است . به اين صورت كه : در جنگ با ((لاوجود)) (اهريمن ) و ((وجود مطلق )) (اهورا مزدا) موجود است . ممكن الحدوث و جهان مربوط به انهارا بوجود مى خواند و جهان ناقصى كه ((لاوجود)) به نابودى آن مى كوشد، وجودكامل آن را با مشيت الهى و دائمى خود نگهدارى مى كند تا زمانى كه بالاخره مطابق باخواست خداوندى پايان پذيرد.(383)
كريستن سن مى گويد: قبل از جدا شدن دو تيره هندى و ايرانى از يكديگر، تفاوتى ميان دو دسته از خدايان عمده آنها وجود داشته است . يكدسته ((ديوها)) را مى خوانده اند كه در راءس آنها خداى جنگجوئى به نام ((ايندرا)) قرار داشت و دسته اى ديگر ((آسوراها)) را كه به ايرانى ((اهورا)) گفته مى شود(384).
دكتر محمد معين مى گويد: آريائيان از ارواح مضر متنفر بودند و آنها را لعنت مى كردند و...(385)