مراسم و علائم بودائى

مراسم بودائى بر خلاف مراسم پيچيده ودائى ؛ بسيار سهل و ساده است . اين مراسم به تعليم خود بودا به يادگار مانده است :
1 تراشيدن سر و صورت كه خود نوعى رياضت و رنج در جهان مادى است .
2 لباس زرد پوشيدن كه مبين اضطراب درونى يك بودائى مذهب بشمار مى رود.
3 آرامش و تامل درونى ، كه هر بودائى در هر روز پس از فراغت از كارهاى روزانه ، چند ساعتى در خويش فرو رفته و خود را از جهان مادى بيرون كند.
4 انداختن كشكول بر دوش يا دست ؛ بر هر بودائى لازم است كه كشكول گدائى بر دوش يا در دست داشته باشد تا اگر روح نخوت و غرور در او طغيان كند، اين عمل وى را تسليم و آرام سازد.(262)
نيروانا؛ در سخنان بودا ((نيروانه )) بسيار بكار رفته است .
((نيروانه )) روح كلام و ايده آل بودا است . ((نيروانه چون ذات بيمرگى )) است : ((ارهت )) مى كوشد تا از آنچه جاويد نيست ، آزادى بيابد و به ذات بيمرگى برسد.
نيروانه چون ذات بيمرگى ، جاويد و خواستنى است ؛ نيكبختى است . رهرو به بيمرگى رسيده ، به چنان يقينى آراسته است كه استوارى آن چون استوارى زمين و پايدارى آن چون پايدارى آستانه در است . او چون درياچه اى است كه از گل و لاى آزاد است ؛ بى آلايش و پاك است . او در اين حالت آرامش جاويد چهره اى درخشان دارد؛ از اين ((جاويدى )) جائى است كه در آن نه زمينى است ، نه آبى ، نه فروغى ، نه هوائى ، نه نامحدودى مكان ، نه محدودى دانستگى ، نه ادراك ، نه ايستادن ، نه رفتن ، نه ماندن ، نه مرگ ، بى پايدارى بى پيشرفت و بى پايگاه است ؛ اين پايان رنج است .))(263)
مسير نيروانه ؛ ((بودا)) مى گويد: همه چيز جهان در آتش است و از آتش ‍ مى سوزد. چيزها از چه در آتش اند؟ از آتش شهوت ، كينه و فريب . من مى گويم كه از زاييده شدن ، مرگ ، پيرى ، اندوه و زارى ، رنج و غم و نوميدى است كه چيزها در آتش اند. رهروى كه راه هشتگانه عالى را پيموده و به فرونشاندن اين سه آتش توفيق يافته ، سردى و آرامش آن را مى شناسد.
رهرو اگر در سير عوالم درونى خود به نيروانه برسد و زيست او همچنان برقرار باشد، نيروانه او ((ذات نيروانه با در كار بودن بنياد)) خوانده مى شود. مراد از ((بنياد)) همان پنج بخش هستى ساز است و از آنجا كه ندانستن و تشنگى (دو علت دوباره زائيده شدن ) به آنها مى چسبند، آن را بنياد خوانده اند. رهرو كامل يا هرهت اگر در مسير خود به نيروانه دست يابد، و اين همزمان با مرگ او باشد، آن را ذات نيروانه با در كار بودن بنياد مى خوانند كه به پرى نيروانه هم معروف است . بايد توجه داشت كه اين دو مقام نيروانه دو نيروانه جداگانه نيستند، بلكه به اعتبار آن كه ارهت آنگاه كه زيست او برقرار باشد، يا آن كه در مرگ به نيروانه رسيده باشد، يكى از اين دو نام به نيروانه او داده مى شود. نيروانه ، ذات بيمرگى است . سراسر راه هشتگانه عالى و به طور كلى همه ((ذمه راه ميانه )) وسيله رسيدن به مقصود، يعنى نيروانه است كه آغاز آن آزادى و اوج آن ذات بيمرگى است . در اين باره كه راه هشتگانه وسيله است نه مقصود، در بسيارى از گفتارهاى بودا سخن گفته شده است كه يكى دو نمونه از آنها آورده مى شود:
اى رهروان ! هر چه فرو نشاندن ((شهوت ))، فرو نشاندن ((كينه )) و فرو نشاندن ((فريب )) است ، ((ذات بيمرگ )) خوانده مى شود. اين راه هشتگانه عالى خود راهى است كه به بيمرگى مى انجامد....
اى ((راه ))! آنجا كه ((كالبدى )) هست ، ((ماره )) چيزهائى از طبيعت ((ماره ))، يا هر آنچه از ميان رفتنى است ، او آنجاست ، پس ، اى ((راه ))! به ((كالبد)) چون ((ماره )) نگاه كن . آن را چون طبيعت ((ماره )) بدان ، آن را چون چيزى از ميان رفتنى ، چون باد و آماس ، چون قلاب ، چون درد و چون سرچشمه درد بدان ، هر كه آن را چنين بنگرد، آن را درست نگريسته است ....
ولى ، اى سرور! درست نگريستن براى چه مقصودى است ؟
درست نگريستن براى ((بيزارى )) است .
ولى ، اى سرور! بيزارى براى چه مقصودى ؟
((بيزارى )) براى آنكه ((بى شهوتى )) به وجود آيد.
ولى ، ((بى شهوتى )) براى چه مقصودى ؟
- بى شهوتى ، براى ((آزاد شدن )).
ولى ، آزادى براى چه مقصودى ؟
اى ((راده ))، آزادى براى ((نيروانه )).
- ولى ، اى سرور! مقصود از ((نيروانه )) چيست ؟
اى راده ، اين پرسشى است كه بسى دور مى رود.
اين ((پرسش )) از دايره ((پاسخ )) بيرون است . براى فروشدن در ((نيروانه ))، براى به آن سو و نزد ((نيروانه )) رفتن ، براى اوج در ((نيروانه )) است كه راه قدسى را زندگانى مى كنند)).(264)
مقصود بودا از ناآگاه يعنى بيدرد، بيكاره و تن آسا است . ((در آئين بودا ((آگاهى )) مقام برجسته اى دارد. ((آگاهى )) يعنى : توجه همراه با هوشيارى و كوشش و همت است و بنياد هر گونه پيشرفتى در زندگى ((رهروى )) است ...آگاهى نيز بنياد همه حالتهاى شايسته است و نيرومندترين اين حالتها به شمار مى آيد. آخرين سخن بودا به هنگام مرگ اين بود كه گفت : ((بيدار و هوشيار كوشش كنيد)).(265)
شهوت و كينه و فريب : (سه آتش يا سه ريشه ) شهوت ؛ يعنى انديشه نادرست ، ادراك ناپاكى ، كشتن ، دزديدن ، كامجوئى ، دروغ گوئى ، بدگوئى ، درشتگوئى ، ياوه گوئى ، حرض ، بدخواهى ، و نظرهاى نادرست ، اينها چيزهائى هستند كه يا از شهوت يا از كينه يا از فريب پيدا مى شوند. يعنى دشمنى و خشم ، فريب ؛ يعنى دانستن درغين ، انديشه نابجا و نادانى است . ايه سه ، ريشه هاى كردارهاى ناشايسته اند.
مراد از ريشه يا علت آن شرايطى است كه بودنشان تعيين كننده ويژگى اخلاقى يك كردار ارادى است .(266)
بيمرگى ، راه بيمرگى ؛ راه ، حالت ((جنبه منفى نيروانه است كه به طور مثبت برترين آزادى معنوى است )). بيمرگى به ذات جاويد نيروانه اشاره مى كند.(267)
شريفان ؛ مراد از شريفان ، همان ((آرياها))ست ، مراد از آريائى در متن هاى بودائى ، صفت نجيب ، عالى و شريف است نه صفت يك نژاد خاص .(268)
ارهت ؛ يعنى مرد تمام ، مرد ارزنده . و يكى از چهارتن شريف .(269) و اين چهار تن انسانهاى ايده آل فلسفه بودا مى باشند:
1 به رود رسيده يا سوته پننه .
2 يك بار باز آمده يا سكد آگامى .
3 بى بازگشت يا آناگامى .
4 ارهت يا مرد تمام .(270)
آزادى از بند؛ (يوگا) به معناى يوغ و بند است و در اصطلاح به چهار آلودگى گفته مى شود كه همان كام ، وجود، نظرهاى نادرست و نادانى است . ((يوگاكاهما)) يعنى ((آزادى از چهار آلودگى ))(271)
نيروانه ؛ واژه ((نيروانه )) كه پالى آن ((نبانه )) است ، دو اشتقاق پذيرفته است ؛ يكى كه آن را ساخته شده از دو جزء: 1 نير يعنى نه و وا مى داند. ((وا)) يعنى : باد زدن ، وزيدن ، دميدن ، نيسوا يعنى خاموش شدن چراغ ، آتش و مانند اينها، و نيروانه يعنى خاموش شده ، سرد شده ، فرو نشسته ، فرو نشانده .
نظر ديگر اين است كه نيروانه از دو جزء: 1 نير و وانه ساخته شده است . وانه يعنى شهوت ، تشنگى و طلب : از آنجا كه روگرداندن (نى ) از وانه يعنى شهوت است ، آن را نيروانه مى خوانند.(272)
رهرو؛ در لغت به معناى گدا و درويش است . ولى در اصطلاح بودائى به كسى گفته مى شود كه راه هشتگانه عالى را در انجمن رهروان مى پيمايد. در زمان بودا، در هند، مرتاضان دوره گرد بسيار بوده اند كه همه را به نام پارى باجاكا مى خوانده اند.
نام اينان بارها در متن هاى كهن بودايى آورده شده است . و اغلب نيز به نام عمومى تر سمنه براهمنه ناميده شده اند. اينان گاهى گروه وار و در جرگه هاى گوناگون مى زيستند. در يوزگى مى كردند، زندگانى مرتاضانه در پيش مى گرفتند و بى خانمان بودند، ويژگى برجسته شان بينوائى ، بى جفت و بى فرزند بودن و ساده زيستن بود. هم اينان بودند كه راه را براى انجمن رهروان بودائى باز كردند. رهرو زن ، ((بكونى ))، و ((بكشونى )) خوانده مى شود.(273)