پيشينه تائو
انديشه ((تائو)) همچون ديگر انديشه ها و عقايد و مذاهب و اديان تاريخ داراى تحولاتى بوده است . ادوار تحول اين آئين به سه مرحله يا دوره تقسيم مى شود:
1 يك فرد معتقد به ((تائو)) بايد باورهاى خود را بر مبناى عرفان و وحدت وجود خاصى شكل مى داد و براى رسيدن به وحدت بايد از بازى با الفاظ و كتب دانش دورى مى جست و به زندگى مادى بطور كلى پشت پا مى زد. بايد عقل را از خود دور مى جست و به زندگى مادى بطور كلى پشت پا مى زد. بايد عقل را از خود دور مى ساخت و با مكاشفات قلبى و عرفانى در خود فرو مى رفت . نسبت به حوادث بى اعتنا و بى تفاوت مى شد و بى هدف و بى انديشه و بى خبر از همه چيز و همه كس مى بود. با رقص و موسيقى و مستى بايد در عالم خلسه راه مى يافت . اين نخستين گام در مذهب لا توتسه بود(155).
2 تلاش براى زندگى ابدى و كسب حيات جاويدان در تمام عمر دنيوى اين كار با پرهيز از عوامل فسادانگيز در جسم و روان صورت مى گرفت . اين تلاش دائم با استمداد از سحر و جادو تقويت مى شد. ((چوانگ تزو)) در فلسفه خود مى گويد: هر كس به كنه تائو دست يابد، به زندگى ابدى نائل مى گردد. همان گونه كه ((فوهتى )) كه يكى از خواقين بزرگ چين بودك به تائو دست يافت و به بقائ عمر جاويد رسيد؛ برابرها سوار شد و به آسمان صعود كرد .اين نشانه اى است از افكار نظرى و تجربى راه يافته در انديشه و آئين تائو كه با سحر و جادو و امور اسرارآميزى تواءم شد.
((سوماچين )) مورخ معروف خاقان مذكور در تاريخ خود مى گويد: فال گيرى به نام ((لى . شو. چن .)) خاقان را تشويق كرد تا به كمك ارواح علوى اقدام به فن كيمياگرى كند. او جامى ساخت كه با آشاميدن آب در آن جام ، براى هميشه از مرگ رهائى يافته به حيات ابدى مى رسيد. اين اقدام باعث شد كه در همان قرن اول پيدايش ((تائوئيسم ))، ساحرى و جادوگرى در اين مذهب راه يابد. با رواج دانش كيمياگرى در چين ، فردى از شرق چين به نام ((چانگ نائو بنگ )) به پاى تخت مسافرت كرد و انجمن سرى تشكيل داد. او به كيمياگر پذداخت و عضوگيرى مى كرد. هر عضو انجمن بايد پنج پيمانه برنج به مرشد خود مى داد. اين گروه به ((فرقه پنج پيمانه )) مشهور شدند.
پس از او فرزندان و اخلاف اين شخص ، كار او را دنبال كردند و پيروان فراوانى يافتند. به تدريج ك اين گروه ، صاحب قدرت و نفوذ سياسى شدند.
((چانگ تائولينگ )) را معلم آسمان لقب دادند. چينيان معتقدند كه اين مرد پس از 122 سال عمر از فراز كوهى بر ببرى سوار شد و زنده به آسمان بالا رفت . اين صعود را بر اثر فن كيمياگرى به دست آورد و حيات ابدى يافت . جادوگرى نيز او را در اين راه كمك فراوانى كرد.
مدتى بعد فرقه اى ديگر از روحانيون جادوگر آئين لائوتسه به ظهور رسيد. اين فرقه ((عامه زوال )) نام داشت . مؤ سس آن ((چانك چو)) بود و پيروان زيادى پيدا كرد. اين فرقه از قرن دوم ميلادى تاكنون در چين حضور دارد. پيروان اين فرقه فراوان هستند.
3 در سال 165 ميلادى يكى از امپراطوران چين به نام ((هوان )) به آئين ((تائو)) رسميت داد. او ابتدا معبد ((لاتوتزو)) را بنا كرد و خود، هداياى فراوانى تقديم كرد. اين عمل رسميت آئين ((تائو)) را به دنبال داشت . در قرن هفتم ميلادى خاقان چين ((لى تى مين )) به اين مذهب ايمان آورد و ان را مستقل ساخت . طالبان علوم غريبه و فنون جادوگرى به اين مذهب روى آوردند. چينيان در صدد برآمدند تا در مقابل مذهب ((بودائى )) كه يك آئين وارداتى از هند به چين بود، از فرهنگ و اساطير ملى خود كه ميراث نياكان شان بود، حراست نمايند؛ لذا به دنبال شخصى برآمدند كه بتواند با بودا رقابت نمايد. آنان ((لائوتزو)) را مناسب ديدند و او را بالا بردند تا كه در مقام خدائى قرارش دادند. به او لقب ((خاقان عالم اسرار)) دادند و معابد فراوانى به نام او ساختند. و به تقليد از بودائيان ، راهبان و مرتاضان زيادى در معابد لائوتزو گرد آوردند. سرانجام ((تائوئيزم )) را به عنوان دين ملى و رسمى كشور خود قبول كردند. آئين تائو در گسترش عقايد خرافى و اوهام نه تنها كمرنگ نگرديد، بلكه روز بروز بر تعداد خدايان افزوده مى شد. ((خاقان عالم اسرار)) بالاترين مقام را به دست اورد.
لائوتزو در كنار او قرار گرفت و در نتيجه موجود سومى به نام ((كنگ يائو)) سردار ارواح مجرده و روانهاى آسمان پديد آمد. اين سه هيكل (خاقان + لائوتزو + كنگ يائو) به اتفاق موجودى به نام ثالوثى را تشكيل مى دهند كه به نام ((سه گوهر طاهر)) ملقب اند. غير از اينها ((هشت روان جاويد)) ديگر به اتفاق ((خدايان كانون خانوادگى و محافظ دروازه و خداى شهر))، همه بر جهان حكومت مى كنند(156)