2- حضرت ابراهيم (ع )

عظمت حضرت ابراهيم خليل (ع ) به حدى است كه وى همواره موجب نزاع يهودى و مسيحيت و اسلام بوده است و هر يك ، آن حضرت را از خود مى داند. از اين رو، خداى متعال فرموده است : (ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين ) (آل عمران : 67). وى حتى ميان مشركان مكانى بلند داشت و آثار وى در مكه مكرمه مورد زيارت و تقديس آنان قرار مى گرفت .
نسب حضرت ابراهيم (ع ) تا حضرت آدم (ع ) در تورات آمده است . نسب نامه هاى تورات به كتب اسلامى نيز راه يافته و بدون دقت در اصل و منشاء آن پذيرفته شده است .
به عقيده اهل كتاب (در نتيجه جمع بندى حوادث كتاب مقدس ) حضرت ابراهيم (ع ) حدود 2000 سال قبل از ميلاد، يعنى حدود 4000 سال پيش ‍ در شهر اور به دنيا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (يعنى پدر بلند مرتبه ) ناميده مى شد. خداى متعال نام وى را در سن نود و نه سالگى به ابراهيم (يعنى پدر اقوام ) تبديل كرد. شهر اور نزديك يك قرن پيش در عراق در ساحل فرات از زير خاك بيرون آمد و آثار باستانى بسيارى در آنجا يافت شد.
به گفته تورات پدر حضرت ابراهيم (ع ) كه تارح ناميده مى شد، پسر خود ابراهيم (ع ) و همسر وى ساره و نوه خويش حضرت لوط (ع ) را برداشت و به سرزمين كنعان در غرب فلسطين عزيمت كرد. آنان در بين راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سكونت گزيدند. اين شهر در جنوب تركيه فعلى و در مرز سوريه قرار دارد.
پدر حضرت ابراهيم (ع ) در تورات تارح خوانده مى شود، ولى قرآن مجيد وى را آزر بت پرستى معرفى كرده است (انعام : 74). پدر حضرت ابراهيم (ع ) در سلسله اجداد حضرت رسول اكرم (ص ) قرار مى گيرد. علماى شيعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم (ع ) يكتا پرست بوده اند، و به همين دليل گفته اند آزر عموى آن حضرت بوده و استعمال (اب ) به جاى (عم ) در زبان عربى صحيح است ، از آن جمله در قرآن كريم (بقره : 133) چنين چيزى ديده مى شود.
تورات مى گويد حضرت ابراهيم (ع ) در 75 سالگى به امر خدا از شهر حران عازم كنعان شد. وى همسر خود ساره و برادر زاده اش حضرت لوط (ع ) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگى به كنعان رفتند و در آنجا روى كوهى در شرق بيت ايل خيمه زدند. حضرت ابراهيم (ع ) پس ‍ از چندى در حبرون (الخليل ) ساكن شد و تا آخر عمر در آنجا بود و اكنون مقبره خانوادگى وى در آن مكان است . حضرت لوط (ع ) به شهر سدوم و شهرهاى مجاور آن رفت . مردم آن شهرها به سبب نافرمانى و بى اعتنايى به پيام وى به امر خداوند نابود شدند. اين حادثه در قرآن مجيد نيز آمده است .
دو موضوع بسيار مهم در تاريخ حضرت ابراهيم (ع ) وجود دارد كه در تورات كنونى اشاره اى به آنها نشده است : يكى جريان بت شكنى و به آتش افكندن وى و ديگرى داستان بناى كعبه .
قرآن مجيد (در سوره هاى انبيا و صافات ) داستان بت شكنى و به آتش ‍ افكندن او را آورده است .
همچنين قرآن كريم از بناى كعبه به دست آن حضرت و به كمك حضرت اسماعيل (ع ) سخن مى گويد (بقره : 127). از آنجا كه اين فرزند در پيرى به او عطا شد (ابراهيم : 39)، بناى كعبه در اواخر عمر شريف وى صورت گرفته باشد.
تورات داستان ذبح فرزند را مى آورد و مى گويد حضرت ابراهيم (ع ) ماءموريت يافت حضرت اسحاق (ع ) را قربانى كند، ولى اين مساءله را با وى در ميان نگذاشت و به او گفت : (مى خواهم گوسفندى قربانى كنم و آن گوسفند را خداوند برايم خواهد فرستاد.)... اما در قرآن مجيد آمده است : (فلما بلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذا ترى قال يا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء الله من الصابرين ) (صافات : 102). همان طور كه مى دانيم فرزند از مرگ نجات يافت و خداوند قوچى را فديه او قرار داد...