قرآن و مسأله ي خاتميت
صرف نظر از ضروري بودن و اجماعي بودن خاتميت (آخرين پيامبر بودن) پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و آخرين دين بودن، دين اسلام، از نظر تمام علما و دانشمندان اسلامي، قرآن كه بزرگ ترين و محكم ترين سند قوي مسلمانان است، در موارد متعددي به خاتم بودن پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و آيين او تصريح نموده است.
از جمله چنين مي خوانيم:
«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا؛ امروز دين شما را به حد كمال رسانده و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و خوشنود شدم كه اسلام دين شما (جهان بشريت) باشد.» [1] .
از جمله مي خوانيم:
«و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته؛ سخن درست و موزون پروردگارت تمام شد، كس را توانايي تغيير دادن آن ها نيست.» [2] .
و آيات ديگر از قرآن مانند 41 سوره ي فصلت، و 88 سوره ي بني اسرائيل، و 89 سوره ي نحل و 1 سوره ي فرقان و 106 سوره ي بقره 114 انعام و 79 و 7 آل عمران و.. بر اين مطلب دلالت دارند.
روشن ترين آيه در اين مورد آيه ي 40 سوره ي احزاب است آنجا كه مي خوانيم:
«ما كان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله و خاتم النبيين و كان الله بكل شي ء عليما؛ محمد صلي الله عليه و آله و سلم پدر هيچ يك از مردان شما نيست، او رسول خدا و خاتم پيامبران است، خداوند به هر چيزي دانا است.»
براي روشن شدن مفاد اين آيه لازم است كه پيرامون لفظ «خاتم» توضيح داده شود، خاتم در لغت عرب به چيزي گفته مي شود كه با آن آخر نامه مهر مي گردد، در زمان گذشته مهر انسان جاي گزين امضاي او بود، و هم اكنون اسناد و نامه هاي مهم را علاوه بر امضاء، مهر نيز مي كنند، و در دواير دولتي و مقامات رسمي، مهر اداره هنوز موقعيت خود را حفظ كرده است، مهر نامه و يا سند علاوه بر اين كه گواه بر صحت انتساب آن به دارنده ي مهر است، خود دليل بر ختم و پايان يافتن نامه و سند به شمار مي رود، و در نتيجه محتويات نامه و يا سند تا آنجا اعتبار دارد كه در محدوده ي مهر قرار گيرد و چيزي كه خارج از محدوده ي مهر باشد از اعتبار ساقط بوده و ربطي به صاحب مهر ندارد.
كوتاه سخن آن كه: خاتم يعني چيزي كه با آن نامه ها و اسناد و دفاتر و ظروف مهر مي شد [3] اگر در زبان عرب به انگشتر «خاتم» گويند براي اين است كه در گذشته مهر آنان انگشتر بود، و سلاطين و شيوخ قبايل، نامه و اسناد رسمي خود را با انگشتر خود كه معمولا نام شخص در آن حك مي شد مهر مي كردند. [4] .
هنگامي كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم تصميم گرفت كه دعوت خود را گسترش دهد و با پادشاهان و زمامداران وقت مكاتبه نمايد، دستور داد كه انگشتري برايش بسازند كه در آن «محمد رسول الله» حك گردد، وي تمام نامه هاي خود را با آن انگشتر مهر مي كرد. [5] .
بنابراين معني ابتدايي «خاتم» انگشتر نيست بلكه مفاد اولي آن همان وسيله اي است كه با آن نامه و اسناد را مهر مي كنند، روي اين بيان، آيه ي فوق مي گويد: «محمد صلي الله عليه و آله و سلم شخصيتي است كه با آمدن او درهاي نبوت كه از زمان حضرت آدم تا زمان وي به روي بشر باز بود، مهر و بسته شد، و اين فيض الهي بر اثر بي نيازي جامعه انساني از پيامبر و دين جديد به پايان رسيد، و پيمبري پس از وي نخواهد آمد».
* * *
[1] مائده: 3.
[2] انعام: 115.
[3] در لغت عرب و در گفتار مفسرين واژه ي خاتم به معني «ما يختم به» (چيزي كه با آن نامه يا سند و غيره مهر مي شود) مي باشد، در اينجا به عنوان نمونه به گفتار چند نفر از معاريف ارباب لغت مي پردازيم:
زبيدي در تاج العروس (ج 8، ص 267) گويد: «و من اسمائه صلي الله عليه و آله و سلم الخاتم، و الخاتم هو الذي ختم النبوة بمجيئه.»
جوهري در صحاح اللغه گويد «خاتمة الشي ء آخره و محمد صلي الله عليه و آله و سلم خاتم الانبياء.»
راغب اصفهاني در مفردات گويد: «خاتم النبيين ختم النبوةاي تممها بمجيئه».
ابن منظور افريقي در لسان العرب (ج 12، ص 164) گويد: «خاتم كل شيي ء و خاتمته؛ عاقبته و آخره. و اختتمت الشيي ء نقيض افتتحته و خاتمة السورة آخرها...».
[4] مقدمه ابن خلدون، ج 10، ص 220.
[5] طبقات كبري، ج 1، ص 258.