مسأله ي خاتميت پيامبر اسلام
باب و بهاء و پيروانشان، به خصوص ميرزا ابوالفضل گلپايگاني مؤلف كتاب «فرائد» به طور عجيبي مي كوشند كه از آيات قرآن و روايات اسلامي بر حقانيت خود به اصطلاح استدلال كنند (بعدا به عنوان مشت نمونه خروار چند نمونه از استدلال هاي آن ها را ذكر خواهيم كرد).
به آنها كه به آيات قرآن براي حقانيت خود متمسك مي شوند، و از روايات اسلامي استمداد مي طلبند، مي گوييم هر كسي كه مختصر آشنايي با اسلام و قرآن و احاديث پيشوايان اسلامي دارد، موضوع خاتميت و آخرين پيامبر بودن پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و آخرين كتاب آسماني بودن قرآن را از ضروريات و مسلمات اسلام مي داند، و در آن هيچ گونه شك و ترديد در اسلام و ميان مسلمين نمي بيند، تمام فرقه هاي مسلمين به اتفاق و اجماع معتقدند كه آيين اسلام كامل و آخرين آيين است كه از طرف خدا نازل شده و تا روز قيامت جاويد است، و پيغمبر اسلام آخرين پيامبر مي باشد، و اصولا از نظر اسلام دين يكي است و از روز نخست خداوند جز يك آيين كه آن هم آيين «اسلام» است آيين ديگري براي بشر تشريع نكرده است [1] اصول شرايع قبل از اسلام با اصول اسلام تفاوتي ندارد و در حقيقت همه ي شرايع آسماني شريعت واحدي هستند، نهايت اين كه در پاره اي از احكام و فروعات تفاوت هايي ديده مي شود كه آن هم بر اثر تكامل اجتماعات بشري و پيدايش نيازمندي هاي روزافزون تكامل يافته، و سرانجام به وسيله ي خاتم پيامبران پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم براي بشر عرضه شده است و به عبارت ديگر اين آيين ها بسان كلاس هاي مختلفي هستند كه از دبستان شروع و به دوره ي دكترا و ختم تحصيل، منتهي گردد.
* * *
[1] ان الدين عندالله الاسلام (آل عمران - 19).
ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا ولكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين (آل عمران - 67).