ادعاي قائميت ميرزا علي محمد باب
طبق مدارك متعدد ميرزا علي محمد از سال 1260 هجري قمري در 25 سالگي تا سال 1264 تنها ادعاي بابيت كرد، و در اواخر سال 1264 ادعاي قائميت نمود، يعني اظهار داشت كه من همان حضرت قائم و مهدي و امام زمان هستم.
ميرزا جاني بابي در كتاب نقطة الكاف، در صفحه 252، شرحي در اين باره دارد كه خلاصه ي آن اين است: «سيد باب چون تبعيد شد ادعاي قائميت كرد:» (و بنا به نقل فاضل مازندراني در ظهور الحق، صفحه 73، تبعيد باب به چهريق در اواخر سال 1264 بوده است.)
ابوالفضل گلپايگاني (مبلغ به اصطلاح عالم بزرگ بهائيان) در كتاب كشف الغطا، صفحه 341 سطر 20 مي نويسد: «باب در ماكو پرده از روي كار برداشت و نداء قائميت و ربوبيت و شارعيت داد.»
آيتي در كتاب الكواكب الدريه مي نويسد: «باب نزد خانه ي كعبه داعيه ي خود را علني نموده بدين نغمه بديعتا تغني نمود:
«انا القائم الذي تنتظرون؛ من همان قائم هستم كه انتظار او را مي كشيد.»
نيز ميرزا جاني در نقطة الكاف، صفحه 208، سطر 14 مي نويسد: «سنه ي پنجم [1] نقطه ي قائميت در هيكل حضرت ذكر، ظاهر شد و سماء مشيت گرديد.»
فاضل مازندراني در كتاب ظهور الحق، صفحه 173، مي گويد: سيد باب به ملا عبدالخالق يزدي مي نويسد:
«انا القائم الذي كنتم بظهوره تنتظرون؛ من قائمي هستم كه در انتظار ظهورش هستيد.»
اشراق خاوري در كتاب تلخيص تاريخ نبيل، در صفحه 317، مي نويسد: «در شب دوم پس از وصول (باب) به تبريز حضرت باب جناب عظيم (ملا علي ترشيزي خراساني كه از مقربان باب بود و حتي در مسافرت ها و تبعيدها از باب جدا نمي شد) را احضار فرمودند، و علنا در نزد او به قائميت اظهار نمودند، عظيم چون اين ادعا را شنيد در قبول متردد شد، حضرت باب به او فرمودند: من فردا در محضر وليعهد (ناصرالدين ميرزا) و در حضور علماء و اعيان، ادعاي خود را علني خواهم كرد... عظيم گفت من آن شب تا صبح نخوابيدم سرانجام پس از فكر و تأمل به قائميت او ايمان آوردم، چون باب چنين ديد گفت: «ببين امر چقدر مهم است كه امثال عظيم ها به شك مي افتند.» [2] .
* * *
[1] 1265 ه. ق.
[2] يكي از مواردي كه حكايت از پريشان گويي و اختلاف در كتب بابيان و بهائيان مي كند مورد بالا است كه درباره ي ابتداي وقت ادعاي قائميت باب، هر كسي و به گونه اي سخن گفته است!