اعدام سيد علي محمد باب

چنانكه ذكر شد، با اين كه باب در زندان به سر مي برد، عده اي به هواخواهي از او در گوشه و كنار كشور (با تحريكات دست هاي خارجي) شروع به اغتشاش كردند، تا اين كه محمد شاه قاجار و حاج ميرزا آقاسي (صدر اعظم وقت) براي
فرونشاندن اين اغتشاشات تدابيري به كار بردند، و از جمله نامه اي براي ناصرالدين شاه ميرزا (كه در اين وقت وليعهد بود و در تبريز سكونت داشت) نوشتند، و او را از اغواهاي علي محمد باب آگاه كردند و پيشنهاد كردند كه او را از قلعه چهريق به تبريز بياورند و علماي شهر با او به گفتگو بنشينند.
ناصرالدين ميرزا، علي محمد باب را از زندان چهريق به تبريز طلبيد، و مجلسي مهم تشكيل داد، علماي تبريز در آن مجلس، باب را محكوم كردند. [1] .
سرانجام ناصرالدين ميرزا (وليعهد) از اراجيف و بافندگي ها و تهي بودن سخنان باب به طور كامل آگاه گرديد، سخت از لجاجت او ناراحت شد و دستور داد كتك سختي به او زدند، و باب در برابر افكار عمومي كه بر ضدش برخاسته بود، توبه نامه اي خطاب به ناصرالدين ميرزا وليعهد نوشت و در آن اعتراف كرد كه او را مطلقا علمي نيست كه منوط به ادعايي باشد و طلب عفو نمود.
متن توبه نامه باب در محفظه ي كتابخانه ي مجلس شورا نگهداري شده و «ادوارد براون» مستشرق انگليسي در كتاب «مواد تحقيق درباره ي مذهب باب» عين توبه نامه را از نسخه ي اصل، عكس برداري كرده و منتشر ساخته است [2] .
پس از اين جريان ها بار ديگر ميرزا علي محمد باب را به زندان چهريق برگرداندند، محمد شاه (پدر ناصرالدين شاه) در سال 1264 از دنيا رفت، ناصرالدين شاه به جاي او به سلطنت نشست.
هر روز آشوب هايي (مانند اغتشاش بدشت) در نقاط مختلف كشور مي شد كه قطعا دست استعمار (چنان كه در فصل سوم خاطرنشان مي شود) به آشوب و اغتشاش دامن مي زد. تا اين كه استعمارشكن فهيم شرق ميرزا تقي خان اميركبير (كه در اين زمان صدراعظم كشور بود) [3] به ناصرالدين شاه گفت: تا زماني كه باب و اطرافيانش زنده اند، هر روز گوشه اي از كشور دچار اغتشاش خواهد بود، بايد آن ها را از ميان برداشت، ناصرالدين شاه با پيشنهاد اميركبير موافقت كرد، حسب الامر او علي محمد باب و چند نفر از يارانش را از قلعه چهريق به تبريز آورده و محبوس ساختند و پس از سه روز حكم اعدام باب صادر شد، و سرانجام او را قبل از ظهر روز چهارشنبه 28 شعبان (يا سه شنبه 27 شعبان) سال 1266 هجري در سن 31 سالگي با محمدعلي زنوزي (يكي از مريدان باب كه در تبريز به او گرويده بود) در ميدان تبريز اعدام كردند. [4] .
* * *
[1] جريان مباحثه ي علما با باب در كتاب هاي روضة الصفا و مفتاح باب الابواب و ناسخ التواريخ و قصص العلماء و در كتاب جمال ابهي ص 34 به بعد مذكور است.
[2] متن توبه نامه و فتوگرافي متن آن را در كتاب جمال ابهي صفحات 54 - 52 مطالعه كنيد - متن اين توبه نامه در جلد 2 صفحه 88 كشف الحيل نيز آمده است.
[3] ميرزا محمدتقي خان فراهاني كه مردي، استقلال طلب و استعمارشكن بود، در اوائل سلطنت ناصرالدين شاه، صدراعظم (نخست وزير) ناصرالدين شاه شد، او اصلاحات بزرگي انجام داد، سرانجام خودفروخته هاي استعمار، ناصرالدين شاه را واداشتند، تا او را از مقام نخست وزيري عزل كرد، و در 25 محرم سال 1268 ه. ق او را از همه ي مشاغل عزل نموده و به كاشان تبعيد كرد، سرانجام او را به دست حاجي علي مراغه اي، اعتماد السلطنه فراش باشي در حمام باغ فين، در تاريخ 19 دي 1230 شمسي در 64 سالگي به قتل رسانيد. (دائرةالمعارف فرهنگ و هنر، ص 784).
[4] ماجراي اعدام باب، در كتاب الكواكب الدريه، از صفحه 233 تا 251 آمده است.