6 ـ سخنان سياسي پيامبر در مراسم حج

اجتماع عظيم و با شكوهي در مسجد الحرام، گرد خانه خدا پديد آمده بود، مسلمانان و مشركان و دوست و دشمن در كنار هم قرار داشتند و هاله اي از عظمت اسلام و بزرگواري پيامبر، محوطه مسجد را فرا گرفته بود.
در این هنگام پيامبر گرامي داد سخن داد و سيماي واقعي دعوت خود را كه تقريباً بيست سال از آغاز آن مي گذشت، براي مردم ترسيم كرد. فرازهايي از آن گفتار تاريخي را در ذيل مطالعه مي كنيم:
الف: اي مردم، خداوند در پرتو اسلام افتخارات دوران جاهليت و مباهات به وسيله انساب را از ميان شما برداشت، همگي از آدم بوجود آمده ايد و او نيز از گِل آفريده شده است. بهترين مردم كسي است كه از گناه و نافرماني چشم بپوشد. [1] .
ب: مردم! عرب بودن جزء ذات شما نيست، بلكه آن تنها زباني گويا است و هر كس در انجام وظيفه خود كوتاهي كند، افتخارات پدري او را به جايي نمي رساند و كمبود كار او را جبران نمي كند. [2] .
ج: همه مردم در روزگار گذشته و حال، مانند دندانه هاي شانه مساوي و برابرند، و عرب بر عجم و سرخ بر سياه برتري ندارند. ملاك فضيلت تقوا و پرهيزگاري است. [3] .
د: من تمام دعاوي مربوط به جان و مال و همه افتخارات موهوم دوران گذشته را زير پاي خود نهاده، و تمام آنها را بي اساس اعلام مي نمايم. [4] .
ه: مسلمان برادر مسلمان است و همه مسلمانان برادر يكديگرند و در برابر اجانب حكم يك دست را دارند. خون هر يك با ديگري برابر است. كوچكترين آنها از طرف مسلمانان مي تواند تعهد نمايد. [5] و: پس از اين آيين عقب گرد نكنيد كه برخي بعض ديگر را گمراه كرده و مالك يكديگر بشويد. [6] .
ز: خونها و اموال شما براي شما حرام است و محترم؛ مانند احترام امروز و اين ماه و اين بلد. [7] .
ح: خونهايي كه در جاهليت ريخته شده است، همگي بدون اثر اعلام مي شود و نخستين خوني را كه زير پاي مي نهم خون ربيعه فرزند حارث است. [8] .
ط: هر مسلماني برادر مسلمان ديگر است و مسلمانان برادرند چيزي از مال او بر ديگري حلال نمي شود مگر اين كه با طيب خاطر آن را ببخشد. [9] .
ي: سه چيز است كه قلب مرد مؤمن بر آن خيانت نمي كند.
1 - اخلاص عمل براي خدا.
2 - خيرخواهي به پيشوايان حق.
3 - ملازمت به اجتماع مؤمنان. [10] .
* * *
[1] أيُّها النّاسُ إنَّ اللَّهَ قد أَذْهَبَ عَنكُم نَخْوَةَ الجاهليَّةِ وتَفاخُرَها بِابائِها اَلا إنَّكُمْ مِنْ آدَمَ وآدَمُ مِنْ طينٍ اَلا إنَّ خيرَ عباد اللَّهِ عبد إتَّقاهُ.
[2] أَلا اِنّ الْعَرَبيَّةَ ليست بأبٍ والدٍ وَلكِنَّها لِسانٌ ناطِقٌ فَمَن قَصَّرَ عَمَلُهُ لَمْ يَبلُغْ بِه حَسَبُهُ.
[3] إنَّ النَّاسَ مِنْ لَدُن آدَمَ إلي يومِنا هذا مِثْلُ اَسْنانِ المُشْطِ لا فَضْلَ لِلْعَرَبيّ عَلَي الْعَجَمِيِّ وَلا لِلأَحْمَرِ عَليَ اْلأَسْوَدِ اِلاّ بِالتَقوي.
[4] اَلا إنَّ كُلَّ مال وَمَأْثُرَةٍ وَدَمٍ في الْجاهِلّيةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ هاتَيْنِ.
[5] اَلْمُسْلِمُ أَخُ الْمُسْلِمُ وَالْمُسْلِمُونَ اِخْوَةٌ، وَهُمْ يدٌ واحدةٌ عَلي مَنْ سِواهُمْ، تَتَكافَؤُدِمائُهُمْ يَسْعي بِذِمَّتِهِمْ أدْناُهُمْ.
[6] لا تَرْجِعُوا بَعْدي كُفّاراً مُضِلّين يَمْلِكُ بعضُكُمْ رِقابَ بعْضٍ.
[7] إنَّ دِمائَكُمْ وَأمْوالَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هذا في شَهرِكُمْ هذا، في بِلَدِكُم هذا.
[8] وَدماءُ الْجاهِليةِ مَوْضُوعٌ وَأوّلُ دَمٍ اَضَعُهُ دَمُ رَبِيعةِ بْنِ حارِث.
[9] إنَّ كُلَّ مُسْلِمٍ أَخُ الْمُسْلِمِ وَإنَّ الْمُسْلِمِينَ اِخْوَةٌ، فَلا يَحِلُّ لإمْرِي ءٍ مِنْ أخِيهِ اِلاّ ما اَعْطاهُ، عَنْ طِيبِ نَفْسِهِ مِنْهُ.
[10] ثَلاثٌ لا يَغُلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِي ءٍ مُسْلمٍ؛ اِخْلاصُ الْعَمَل للَّهِ والنَّصِيحَةُ لأَئِمَّةِ الْحَقِّ وَاللُّزُومُ لِجَماعَةِ الْمُؤْمِنِينَ. مدارك ما در نقل اين فرازها: روضه الكافي، ض 246 «سيره ابن هشام» ج 2، ص 412، المناري واقدي، ج 2، ص 8826 و غيره.