احاديث

1 - «حَقٌّ عَليَ اللَّهِ عَوْنُ مَنْ نَكَحَ اِلْتِماسَ الْعِفافِ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ» [1] .
«بر خدا است كمك به كسي كه به خاطر حفظ عفت خويش از محرمات، ازدواج كند.»

2 - قالَ رسولُ اللَّهِ: «ثَلاثَةٌ حَقٌ عَليَ اللَّهِ عَونُهُم: الغازي فِي سَبِيلِ اللَّهِ،وَالْمُكاتَبُ الَّذي يُريدُ الأَداءَ، وَالنَّاكِحُ الَّذي يُريدُ التَّعَفُّفَ» [2] .
«سه گروهند كه بر خدا است آنان را ياري كند؛ مجاهد در راه خدا، برده اي كه با مولاي خود قرار بسته است كه با دادن مبلغي آزاد شود و جواني كه مي خواهد از طريق ازدواج، عفت خود را حفظ كند.»

3 - «أَتَدْريِ ما حَقُّ الْعِبادِ عَليَ اللَّهِ....» [3] .
«آيا حق بندگان را كه بر پروردگار است، مي داني؟»
آري، ناگفته پيداست كه هيچ فردي ذاتاً بر خدا حقي ندارد، هر چند قرنها خدا را پرستش كند و در برابر او خاضع و خاشع گردد؛ زيرا بنده خدا هر چه دارد از ناحيه خداست و چيزي از خود در راه خدا صرف نكرده است كه با لذات مستحق پاداش باشد.
بنابر اين، مقصود از «حق» در اين موارد، همان پاداش و حسنات الهي و مقام و منزلت هايي است كه حضرت حق روي عنايات خاص خود، به آنان لطف كرده و آنها را بر عهده گرفته است و بر عهده خدا بودنِ چنين حقي، نشانه عظمت و بزرگي اوست.
هيچ بنده اي بر خدا حقي ندارد مگر اين كه خدا از روي لطف و مرحمت، آن حق را بر خود روا بدارد و مخلوق را طلبكار و خود را بدهكار جلوه دهد.
اين مسأله كه مخلوق بر ذمه خدا حقي دارد، شبيه وام خواهي خداي غني از بنده فقير است [4] و اين از روي لطف و كرامتي است، كه وعده داده و با كمال لطف، خود را بدهكار بندگان صالح نموده است و آنان را صاحبان حق و خود را متعهد و بدهكار قلمداد كرده است.
* * *
[1] الجامع الصغير سيوطي، ج 2، ص 33.
[2] سنن ابن ماجه، ج 2، ص 841.
[3] «نهايه» ابن اثير، ماده حق.
[4] مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً كَثِيرةً (بقره: 245).