یوسف بن علوى و نقد شجاعانه اش
در اثناى کتاب قول دادیم که از کتاب شگفت انگیز یوسف بن علوى گزارشى براى شما بنویسیم.
یوسف بن علوى عالم شجاعى بود که در مکّه مى زیست و حلقه درس قابل توجّهى داشت، علما و بزرگان مکّه و رجال سیاسى کشور سعودى احترام فوق العاده اى براى او قائل بودند; وى در این اواخر دیده از جهان بربست و موجى از تأثّر و اندوه منطقه را فرا گرفت.
او که خود را «خادم العلم الشریف بالبلد الحرام» مى خواند پیرو مذهب «مالکى» بود و از ذرّیه زهراى مرضیّه و به لقب «الحسنى» افتخار مى کرد و به دنبال نام خود آن را مى نگاشت.
حلقه درس او در مسجد الحرام از پرجمعیّت ترین حلقات درس مسجد الحرام بود و تألیفات فراوانى در علوم اسلامى داشت.
او با تندروى وهّابى هاى متعصّب سخت مخالف بود و سرانجام کتاب «مفاهیم یجب أن تصحّح» (مفاهیمى که باید اصلاح گردد) را در نقد افکار و عقاید آن ها نوشت.
او با لحنى مؤدّبانه و عالمانه (همان گونه که از نام کتاب پیداست) به نقد مهم ترین پایه هاى فکرى این گروه تندرو پرداخت و در همه جا بر آیات قرآن و احادیث پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از منابع معتبر اهل سنّت تکیه کرد و به کتاب ها و منابعى استناد جست که وهّابى هاى تندرو نیز قادر بر انکار آن نبودند.
او به عنوان این که یک سلسله مفاهیم در مغز این گروه است که سبب تکفیر بسیارى از مسلمانان و اباحه نفوس و اموال آن ها شده و رشته وحدت را گسسته است، و باید این مفاهیم اصلاح گردد به میدان آمد، و به خوبى از عهده کار برآمد.
این کتاب از جهاتى در نوع خود کم نظیر یا بى نظیر است:
1ـ این کتاب در طول 10 سال ده بار چاپ شد. حتّى در یکى از سال ها چهار بار به چاپ رسید و با استقبال شدیدى در اکثر کشورهاى اسلامى حتّى عربستان! مواجه شد.
2ـ گروه زیادى از علماى بزرگ اهل سنّت در مصر، مراکش، سودان، بحرین، پاکستان و امارات و غیر آن بر این کتاب تقریظ نوشتند و نظرات «بن علوى» و شجاعت او را ستودند که 23 نمونه آن در آغاز کتاب او در 70 صفحه به رشته تحریر درآمده است که حکایت از نوعى اجماع بر مطالب این کتاب مى کند و این تقریظ ها خود کتابچه اى است جالب!
3ـ این کتاب گرچه در «دبى» به چاپ رسیده بود ولى على رغم سانسور شدیدى که سلفى هاى متعصّب بر بازار کتاب در عربستان دارند و اجازه نمى دادند کتابى در نقد افکار آنها وارد این کشور شود، در بازار مکّه به فروش مى رفت و ما آن را از آنجا تهیه کردیم.
این نشان مى دهد که قشر جدید از وهّابیون ـ چنان که قبلا هم اشاره شد ـ با افکار سلفى هاى متعصّب همراه نیستند، و تجدید نظر در آن را لازم مى شمرند.