6.توسل به دعاى رسول خدا پس از رحلت

مباحث گذشته ثابت كرد كه در عصر حيات پيامبر، درهاى رحمت به روى گنهكاران باز بود، و آنان به حكم آيه (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظلموا...)مى توانستند به حضور پيامبر برسند، و از او بخواهند كه در باره آنان طلب آمرزش كند.

قرآن منافقان را به علت اينكه از اين درياى بيكران رحمت بهره نمى گيرند، نكوهش مى كند و مى فرمايد:هر موقع به آنان گفته مى شود نزد رسول خدا برويد تا درباره شما طلب آمرزش كند،امتناع مى ورزند.(1)

جاى اين سؤال وجود دارد كه: آيا، با رحلت رسول خدا، اين باب رحمت و اين فيض مغفرت بسته شده است و ديگر هيچ مسلمانى نمى تواند در روضه پيامبر از او بخواهد كه در حقّ وى طلب آمرزش كند، يا اين فيض بسان دوران حيات آن حضرت، همچنان جريان دارد؟!يعنى هم اكنون نيز مسلمانان هنگام تشرف به حرم شريفش مى توانند از وى درخواست دعا كنند، و آيه ياد شده (وَلو انّهُمْ إِذ ظلموا أَنفسهم...)هر دو حالت(حيات و ممات پيامبر) را فرا مى گيرد؟

در پاسخ بايد گفت: مسلمانان جهان از عصر صحابه و تابعان تا به امروز، عملاً اين باب رحمت را باز مى دانند و زائران روضه مطهره هم اينك پس از تقديم سلام و درود به پيشگاه ارجمند پيامبر، آيه ياد شده را تلاوت مى كنند و ضمن استغفار به درگاه الهى، از پيامبر نيز مى خواهند كه درباره آنان طلب آمرزش كند، و هر فردى در هر زمانى كه به حرم آن حضرت مشرف شود زائران را در اين حالت مى يابد.

گذشته از سيره عملى مستمّر مسلمين بر درخواست دعا از حضرت، زيارتنامه آن حضرت نيز كه سنى و شيعه آن را نقل كرده اند حاوى درخواست مزبور است. براى جلب اطمينان خواننده گرامى، سخنان برخى از آنها را نقل مى كنيم تا روشن شود كه علماى بزرگ در روزگارهاى ديرينه بسان امروز پيوسته به دعاى حضرت توسل مى جسته اند:

1. زكريا محيى الدين نَوَوى(631ـ 676) مى نويسد:زائر رو به رسول خدا كند و درباره خويش به او متوسل شود، و به وسيله او به سوى خدا شفاعت جويد و از زيباترين چيزها همان است كه ماوردى، قاضى ابوالطيب، و ديگر اساتيد ما از عُتبى با تحسين نقل كرده اند.

عتبى مى گويد: من نزد قبر رسول خدا بودم مردى از بيابان آمد و گفت: السّلام عليك يا رسول اللّه، سمعت اللّه يقول: (ولو أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفسهُمْ جاؤوكَ فَاستَغْفروا اللّهَ وَاستَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحيماً) وقد جئتك مستغفراً من ذنبى مستشفعاً بك إلى ربّى.(2)
«سلام بر تو اى رسول خدا، شنيدم خدا مى فرمايد: هرگاه آنان بر خويش ستم كنند و نزد تو بيايند و از خدا طلب آمرزش كنند و رسول خدا نيز براى آنان درخواست مغفرت كند، خدا را توبه پذيرِ مهربان خواهند يافت. اى رسول خدا، اينك من به نزد تو آمدم، از گناهم استغفار مى كنم و تو را شفيع به سوى پروردگارم قرا رمى دهم».(3)

تصور نشود كه تنها نووى وچند نفر از اساتيد وى، به صحت درخواست دعا از پيامبر، قائل شده اند; محدثان و فقيهان ديگر نيز اين شيوه از زيارت را در كتابهاى خود نقل كرده اند.

2. ابن قدامه حنبلى (متوفاى 620) در آداب زيارت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)ضمن طرح اين مطلب كه: « زيارت قبر پيامبر مستحب است»، از ابو هريره نقل مى كند كه پيامبر فرمود: هر كس به من سلام كند من پاسخ سلام او را مى گويم.سپس از عتبى ، سرگذشت عرب مزبور كه در گزارش نووى خوانديم نقل مى كند.(4) هدف وى از نقل اين داستان نيز آن است كه زيارت آن حضرت به اين شيوه صورت پذيرد.

3. سمهودى از كتاب «المستوعب» نگارش محمد بن عبد اللّه سامرى حنبلى كيفيت زيارت آن حضرت را چنين نقل مى كند:
السّلام عليك يا رسول اللّه، السّلام عليك يا نبى اللّه... اللّهمّ إنّك قلت في كتابك لنبيّك (صلى الله عليه وآله وسلم): (وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤوكَ)وانّي قد أتيت نبيّك مستغفراً، فأسألك أن توجب لي المغفرة كما أوجبتها لمن أتاه في حياته، اللّهمّ إنّي أتوجّه إليك بنبيّك (صلى الله عليه وآله وسلم)».(5)
«سلام بر تو اى رسول خدا، درود بر تو اى پيامبر خدا... پروردگارا، تو در كتابت خطاب به پيامبرت چنين گفتى: «هرگاه آنان بر خويش ستم كنند و نزد تو بيايند...».
پروردگارا، من در حال استغفار به حضور پيامبرت رسيدم و از تو مى خواهم مغفرتت را نصيبم كنى، همان طور كه در حال حيات پيامبر نصيب اصحاب وى مى فرمودى.پروردگارا، من با وسيله قراردادن پيامبرت، به سوى تو روى مى آورم».

4. غزالى (متوفاى 505) در بخش مربوط به فضيلت زيارت مدينه، كيفيت زيارت آن حضرت را به صورت گسترده نقل كرده ومى گويد:
پس از به پايان رساندن درودها، رو به قبر پيامبر ايستاده خدا را حمد و ثنا بگويد و درود فراوانى به پيامبر بفرستد. سپس آيه (ولو انّهم...) را تلاوت كند وبگويد: اللّهم انّا قد سمعنا قولك وأطعنا أمرك وقصدنا نبيّك، متشفعين به إليك من ذنوبنا، وقد أثقل ظهورنا من أوزارنا....(6)
پروردگارا، سخن تو را شنيديم و امر تو را اطاعت كرديم و نزد پيامبر تو آمديم، در حاليكه او را شفيع خودنزد تو براى آمرزش گناهانمان قرار داده ايم و پشت ما از بار گناهان، سنگين است.

5. شيخ حسن بن عمار شرنبلانى در كتاب «مراقى الفلاح» زيارت آن حضرت را چنين نقل مى كند:
«السلام عليك يا سيّدي يا رسول اللّه السّلام عليك يا نبي اللّه... انّ الخطايا قد قصمتْ ظهورنا، والأوزار قد أثقلت كواهلنا وأنت الشافع المشفّع، الموعود بالشفاعة العظمى والمقام المحمود والوسيلة وقد قال اللّه تعالى: (ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توّاباً رَحيماً) ، وقد جئناك ظالمين لأنفسنا، مستغفرين لذنوبنا، فاشفع لنا إلى ربّك».(7)
«سلام بر تو اى سرورم، اى رسول خدا، درود بر تو اى پيامبر خدا... خطاها پشت ما را شكسته و گناه بر دوشهاى ماسنگينى مى كند. تو شفاعت كننده اى هستى كه شفاعت او پذيرفته مى شود. خداوند تو را به برخوردارى از مقام شفاعت امت و مقام محمود و منزلت عظيم نزد خود وعده داده و فرموده است: هرگاه آنان بر خويش ستم كنند و نزد تو بيايند و از خدا طلب آمرزش كنند و پيامبر نيز براى آنان از درگاه الهى طلب آمرزش كند خدا را توبه پذير و رحيم خواهند يافت.
ما در حالى كه بر خويشتن ستم كرده ايم نزد تو آمده ايم و از گناهانمان استغفار مى كنيم، پس براى ما نزد خدا شفاعت كن».

در روايات شيعه نيز، در زيارت مخصوصه حضرت، همين آيه وارد شده است:

6. سيد ابن طاووس(متوفاى 664) از امام صادق (عليه السلام)كيفيت زيارت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)را نقل مى كند و چنين مى گويد:
«اللّهمّ إنّك قلت لنبيّك محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم): (ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توّاباً رَحيماً) ولم احضر زمان رسولك، وقد زرته راغباً تائباً من سيّىء عملي ومستغفراً لك من ذنوبي ومقراً لك بها».(8)
«پروردگارا، به پيامبرت گفتى هرگاه آنان بر خويشتن ستم كردند و نزد تو بيايند و از خدا طلب آمرزش نمايند و پيامبر نيز براى آنها طلب آمرزش كند، خدا را توبه پذير رحيم خواهند يافت.
پروردگارا، من در زمان رسول خدا نبودم ولى اكنون به زيارت او آمده ام، در حاليكه از عمل زشتم توبه كرده و از گناهانم طلب آمرزش مى كنم و به آنها اقرار مى نمايم».

نمونه هايى از آداب زيارت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)را نقل كرديم و ديديم كه همگان بر اين نكته اتفاق دارند كه زائر خانه خدا اين آيه را تلاوت كند. در واقع، آيه ياد شده تكليفى بر دوش زائر، وتكليفى بر دوش پيامبر نهاده است:

تكليف زائر، رسيدن به حضور پيامبر و درخواست طلب مغفرت از آن حضرت همراه استغفار خويش بوده و تكليف پيامبر نيز طلب مغفرت براى زائر است.

مجموع آداب زيارت حاكى از آن است كه اين نوع توسل كه بعد از رحلت پيامبر انجام مى گيرد، بسان توسلى است كه در دوران حيات آن حضرت صورت مى پذيرد.

ابن تيميه و پيروان وى

ابن تيميه و پيروان وى مى گويند:«درخواست دعا، از پيامبر به زمان حيات دنيوى او اختصاص دارد و اين امر پس از رحلت آن حضرت جايز نيست!

آرى مى توان پيامبر را زيارت نموده، در كنار قبر او دعا كرد و از خدا حاجت خواست».(9)

در پاسخ اين ايراد، يادآور مى شويم كه بايد مقام و منزلت آن حضرت را در دستگاه الهى بدست آورد; منزلتى كه به اعتبار آن، بايستى مسلمانان گنهكار حضور حضرت برسند،واگر حضرتش براى آنان دعا كند، دعاى او مستجاب مى گردد.

آيا مقام و منزلت منيع پيامبر، ناشى از وضع جسمانى و زندگى مادى اوست كه با فروپاشى آن به وسيله مرگ از ميان مى رود، يا منزلت وى كه چنين آثار و بركاتى دارد به اعتبار روح پاك و والاى اوست؟

صورت نخست بر خلاف داورى خرد و شرع است. زيرا چنانكه در فصل «حيات برزخى» يادآور شديم واقعيت انسان را روح او تشكيل مى دهد نه وضع جسمانى او، و روح انسان نيز پس از مرگ براى خود حيات و زندگى دارد و مرگ پايان زندگى نيست بلكه آغاز زندگى ديگر است . بنابراين، جايگاه و منزلت رفيع پيامبر، ريشه در عظمت و كرامت روح آن حضرت داشته و پس از مرگ نيز، مقام و منزلت ياد شده باقى است.

نيز در مباحث گذشته، با دلايل روشن ثابت شد كه ارتباط ما با گذشتگان باقى و برقرار است و آنان هم اكنون سخنان ما را مى شنوند.

با توجه به نكات ياد شده، تخصيص مفاد آيه(وَلو أنّهم إذ ظلموا جاءوك...) به دوران حيات دنيوى پيامبر، كاملاً بى پايه است.

از منكران و مخالفان توسل به دعاى آن حضرت مى پرسيم: چرا درخواست دعا از آن حضرت پس از رحلت ايشان جايز نيست؟! آيا به اين علت كه تمام فضيلت ها و تقربها با وضع جسمانى آن حضرت همراه بوده، و مرگ آن حضرت ملازم با نابودى كرامت و تقرب وى در درگاه الهى است؟!

آيا مرگ، پايان زندگى بشر بوده و پيامبر خدا پس از رحلت، ديگر حىّ و زنده نيست؟!

آيا، با فرض قبول حيات پيامبر، ميان ما و او هيچ ارتباطى برقرار نيست؟!

پاسخ همه اين پرسشها منفى است و در نتيجه، بايد پذيرفت كه توسل به آن حضرت، در هر دو حالت(حيات و ممات) يكسان است.

در پايان يادآور مى شويم شيخ خليل احمد سهارنپورى فتواى 75 نفر از علماى اهل سنت بر جواز توسل را گردآورى نموده، و عبدالرحمن سربازى آن را به نام «عقيده اهل سنت و جماعت در رد وهابيت و بدعت» ترجمه كرده و در سال 1370ش منتشر كرده است.

در كتاب ياد شده خاطر نشان شده است كه: از نظر ما و مشايخ ما زيارت قبر سيد المرسلين از بزرگترين راههاى تقرّب به درگاه الهى، و داراى مهمترين ثوابها و بزرگترين وسيله براى دستيابى به درجات عاليه است. حتى امرى است نزديك به درجه واجبات و فرائض شرعى، اگر چه رسيدن به آن جز با شدّ رحال (تحمل رنج سفر) و بذل جان و مال، نباشد.توسل به انبيا واوليا و صلحا و شهدا و صديقين در دعاها، چه در حال حيات آنها و چه بعد از وفات ايشان، جايز است .(10)

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . (وَإِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوا يَسْتَغْفر لَكُمْ رَسُولُ اللّه لَوَّوا رُؤُوسَهُم) (منافقين/5).
2 . نووى: مجموع (شرح مهذب شيرازى:8/256، چاپ مكتبه ارشاد، جده. نظير اين رويداد سه روز پس از رحلت رسول خدا نيز رخ داده است كه تفصيل آن را قبلاً در بخش «زيارت» آورديم، و تعدّد واقعه بسيار محتمل است.
3 . نووى: مجموع (شرح مهذب شيرازى:8/256، چاپ مكتبه ارشاد، جده. نظير اين رويداد سه روز پس از رحلت رسول خدا نيز رخ داده است كه تفصيل آن را قبلاً در بخش «زيارت» آورديم، و تعدّد واقعه بسيار محتمل است.
4 . ابن قدامه، مغنى: 3/588، همراه با شرح كبير.
5 . وفاء الوفاء:4/1376، تحقيق محمد محيى الدين عبد الحميد.
6 . احياء العلوم:1/259، چاپ دارالمعرفة.
7 . الغدير: 5/139، به نقل از كتاب مراقى الفلاح.
8 . ابن طاووس: اقبال الأعمال: 606، چاپ دارالكتب الإسلامية، تهران.
9 . روح المعانى: 6/124ـ 128.
10 . خليل احمد سهارنپورى، عقايد اهل سنت و جماعت در رد وهابيت و بدعت، ص 86.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------