حيات برزخى در حديث اسلامى
آنچه كه تاكنون درباره حيات برزخى گفتيم همگى از نظر قرآن مجيد بود، در سخنان پيامبر خدا و پيشوايان معصوم (عليهم السلام)، حيات برزخى به صورتى گسترده بيان شده و اين موضوع، در كتابهاى حديثى و اعتقادى بابى را به خود اختصاص داده است كه نمونه هايى از آن را گلچين مى نماييم:
1. پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم)در بخش پايانى از زندگى خويش، به قبرستان بقيع مى رفت و با آنان چنين سخن مى گفت:
«السّلام عليكم دار قوم مؤمنين، أنتم لنا فرط وإنّا بكم لاحقون، ليهنّئ لكم ما أصبحتم فيه».(1)
«درود بر شما كه در جايگاه با ايمان قرار گرفته ايد، شما بر ما سبقت جسته ايد و ما هم به زودى به شما مى پيونديم، بر شما گوارا باد نعمتى كه در آن قرار داريد».
2. تلقين ميت كه از مسلمات فقه اسلامى است، نشانه وجود حيات در كسانى كه جهان فانى را به سوى ديار باقى ترك گفته اند، تلقين كننده به هنگام تلقين، ميت را با نام و نشانش صدا مى زند و مى گويد: آنگاه كه فرشتگان ،مأموران خدا سراغت آمدند و از خدا و دين و پيامبر و امام تو سؤال كردند، بگو:
« رضيت باللّه ربّاً وبالإسلام ديناً وبمحمّد (صلى الله عليه وآله وسلم)نبيّاً وبعلىّ إماماً».
« خشنودم كه خدا پروردگار من، واسلام آيين من، و محمد پيامبرم وعلى بن ابى طالب امام من مى باشد».
همه اينها حاكى است كه مرگ، فقط انتقال از جهانى به جهان ديگر است، و ميّت در آنجا مى بيند و مى شنوند و چه بسا با بازماندگان سخن مى گويد.
در اين رابطه به ترجمه تلقين اهل سنت كه در كتابهاى خود آورده اند بسنده مى كنيم:
مؤلف«الفقه على المذاهب الأربعه»مى نويسد:مستحب است، پس از دفن ميت و صاف كردن خاكهاى قبر، او را با كلمات زير تلقين داد: تلقين دهنده بايد نام ميت و نام مادر او را بگويد و اگر نام مادر او را نمى داند نام حواء را ببرد، سپس او را مخاطب قرار داده و بگويد: به ياد آر عهد و پيمانى را كه با آن از دنيا خارج شدى و آن عبارت است از گواهى بر يگانگى خدا و رسالت حضرت محمد، و اينكه بهشت و دوزخ و رستاخيز حق بوده و روز رستاخيز فرا مى رسد و خداوند همه را برمى انگيزد. و اينكه،به خدايى خدا، و حقانيت اسلام، و نبوت پيامبر و پيشوايى قرآن، و قبله بودن كعبه و برادرى افراد با ايمان، راضى هستى.(2)
غزالى در «احياء العلوم» و شوكانى در «نيل الأوطار» مى نويسند:«و يستحب التلقين» و حديث زير را نقل مى كنند:
سعيد بن عبد اللّه مى گويد در احتضار أبو امامه باهلى، من بر بالين او بودم، به من وصيت كرد كه او را به نحوى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)دستور داده است تلقين دهم. پيامبر دستور داده است هر موقع از دفن افراد فارغ شديد يك نفر بر بالين او قرار گرفته، او را به نام خود و نام مادرش خطاب كند. زيرا او مى شنود ولى پاسخ نمى گويد. سه بار اين كار را تكرار كند و به او بگويد: «أُذكرْ ما خرجتَ عليه من الدنيا شهادة أن لا إله إلاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه و أنّك رضيتَ باللّه ربّاً و بالإسلامِ ديناً و محمّد نبيّاً و بالقرآنِ إماماً». سپس افزود: در اين موقع دو فرشته سؤال كننده او را ترك مى كنند و به يكديگر مى گويند چرا بنشينيم؟ تمام آنچه را مى خواستيم به او تلقين شد....(3)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن سعد، طبقات:2/204; ابن هشام، سيره:3/642; مفيد، ارشاد: 95.
2 . الفقه على المذاهب الأربعة:1/ 387 (فقط در اين ميان مالكى ها تلقين را مكروه مى شمارند).
3 . احياء العلوم:4/476; نيل الأوطار:4/139، تأليف شوكانى.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------