اصل نخست) واقعيت انسان چيست؟
آيا حقيقت انسان، در بدن مادّى او خلاصه مى شود، يا اين بدن مادى پوششى است بر يك حقيقت ديگر كه او واقعيت انسان را تشكيل مى دهد؟
به ديگر سخن: آيا انسان، يك موجود مادى است و حقيقت روح و روان جز تأثير متقابل مادّه در يكديگر، چيز ديگرى نيست، يا او وراى اين بدن مادّى، واقعيّتى دارد كه اين بدن براى آن ابزار و ادواتى بيش نيست.
مادّى گراها :(آنان كه وجود را مساوى با ماده و انرژى مى دانند) طرفدار نظريه نخست هستند. روح، از نظر آنان، اثر ويژه انسجام اجزاى مادّى بدن، و به عبارت ديگر: نتيجه فعل و انفعال اجزاى آن با يكديگر است. از تركيب مادّه بدن، شعور و ادراكى به نام «روح» تجلّى كرده وواقعيت آن چيزى جز اثر مادّى نيست، همان گونه كه از كبدْ، صفرا و از غدد فكّى، بزاق ترشح مى شود. از ارتباط اجزاى بدن با يكديگر نيز شعور وادراك ، شادى وغم، و حبّ و بغض تجلى مى نمايد!
در اين مكتب، روح، اثر شيميايى مادّه است، نه جوهرى جدا از بدن. در حاليكه الهيّون، به روح پيراسته از ماده معتقدند كه با اين بدن به نوعى ارتباط دارد.
بحث پيرامون دلايل مادى گراها و نقد آن در اين مقاله نمى گنجد.(1) بنابراين به دلايل الهيّون بسنده مى كنيم:
الهيون در تبيين واقعيت انسان و اينكه حقيقت انسان گوهرى است وراى اين بدن كه با آن به گونه اى در ارتباط مى باشد، بحثهاى گسترده اى دارند و براى اثبات مدّعاى خود براهين دهگانه اى اقامه كرده اند ولى ما از ميان آن دلايل، به روشن ترين وهمگانى ترين آنها كه جنبه تجربى نيز دارند اكتفا مى كنيم
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . به كتاب «اصالت روح از نظر قرآن» مراجعه بفرماييد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------