حضور در حرم پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)
حضور در حرم رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم)يا جانشينان پاك او (عليهم السلام)نيز، علاوه بر تقدير و سپاس از فداكاريها و جانفشانيهاى آنان در هدايت خلق، حكم نوعى بيعت با ايشان را دارد.امام هشتم (عليه السلام)در يكى از سخنان خود پيرامون زيارت بارگاه معصومين (عليهم السلام)چنين مى فرمايد:
«انّ لكلّ إمام عهداً في عنقِ أوليائِهِ وشيعتِه، وانّ مِنْ تمامِ الوفاءِ بِالعَهدِ زيارةُ قبورهم».(1)
«هر امامى عهد و ميثاقى بر ذمه دوستان و شيعيان خويش دارد و زيارت قبور امامان، بخشى از عمل به اين تعهّد است».
در واقع، شخص زائر هنگام زيارت قبر پيامبر و امامان (عليهم السلام)با آنها پيمان مى بندد كه در زندگى، جز راه و رسم آنان، روشى را تعقيب نكند.
زائر حرم رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)با زبان حال چنين مى گويد:
اى رسول خدا، اگر مهاجر و انصار در حُدَيبيّه با تو بيعت كردند كه از حريم رسالت دفاع كنند(2)، واگر زنان با ايمان مكه با تو بيعت كردند كه از شرك و گناه بپرهيزند،(3) و اگر مؤمنان گنهكار دستور يافته اند كه به حضور تو رسيده و از تو درخواست كنند كه در حقّ آنان طلب آمرزش كنى(4)، من نيز اى رسول گرامى، و اى شفيع امت با حضور در حرمت، واستلامِ تربتت، با تو بيعت مى كنم كه پاسدار آرمانهايت باشم و از شرك و ديگر گناهان دورى جويم و در ازاى اين عمل، از تو مى خواهم كه برايم از درگاه الهى طلب آمرزش كنى.
بايد توجه داشت كه: زيارت قبور الهى از سياحت و جهانگردى (توريسم) Tourismجدا بوده و هدفى ديگر را دنبال مى كند. «گردشگران»، به دنبال لذّت بردن از مناظر زيبا يا مشاهده آثار باستانى اند و مقصود عمده شان تفريح و خوشگذرانى است(كه البته، اگر با «لهو و لعب» همراه نباشد، اسلام نيز با آن مخالفتى ندارد). امّا زائرانِ حرمِ يار، در پىِ وصل به محبوب، و تجديد و تشديد پيمان با اويند و رنج رسيده به وى را ـ حتى اگر مستلزم دويدن در بيابان وخفتن بر خار مغيلان باشد ـ بر خود هموار مى كنند.
«توريست»، پروار كردن جسم و جان حيوانى را مى خواهد ولى «زائر» بر آن است كه روح عَطَشناك خويش را از كوثر وصل يار، سيراب سازد، و چون دستش به دامن معشوق نمى رسد، دست به تربت وى مى سايد كه رنگ و بوى او را دارد:
أَمُـرُّ عَلـى الدّيار، ديـار ليـلى أقبّـل ذا الجـدار وذا الجـدارا
ومـاحُبُّ الديار شَغَـفْـنَ قلـبـى ولكـن حـبُّ مَنْ سَكَن الدّيـارا(5)
تاريخ مى نويسد:پس از درگذشت رسول گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم)، عربى از خارج مدينه وارد شهر شد، در كنار قبر پيامبر نشست و اين آيه را تلاوت كرد:
(وَلَو انّهم إِذ ظلموا أَنفسهم جاؤوك فَاسْتَغْفروا اللّه واستغفرَ لهم الرَّسولُ لوجدُوا اللّهَ توّاباً رَحيماً) .
«اگر آنان آنگاه كه بر خويش ستم كرده اند، نزد تو آيند و از خدا طلب آمرزش كنند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش نمايد خدا را توبه پذير و رحيم خواهند يافت».
آنگاه آن عرب غريب چنين گفت: «اى پيامبر، من به اين نقطه آمده ام تا براى من طلب آمرزش بكنى، و تو را شفيع پروردگارم قرار دهم».سپس در حاليكه اشك از ديدگانش جارى بود اين شعر را سرود:
اى بهترين فردى كه پيكرش در اين ديار به خاك رفته، و عطر وى پستى و بلندى اين سرزمين را خوشبو ساخته است.
جانم فداى زمينى كه در آن جاى گزيده اى و عفت و جود و كرم پنهان گشته است».(6)
پس از خواندن اشعار، طلب آمرزش كرد و برخاست و رفت.
عرب مزبور، مفهوم زيارت قبر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)را با ذهن صاف و فطرت پاك خود، دريافت و به زيارتِ آن عزيزِ عالَم وجود شتافت. اين است فلسفه اجتماعى و تربيتى زيارتِ قبورِ ارحام و بستگان، علما و دانشمندان، شهداى راه حق، و پيشوايان دين (عليهم السلام)كه منطق عقل و دين بدان گواه و ناظر است.
در اينجا لازم است موضوع زيارت قبور را از ديدگاه هاى گوناگون مورد بررسى قرار دهيم:
1. زيارت قبور مؤمنان از ديدگاه كتاب و سنت.
2. زنان و زيارت قبور.
3. زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)از ديدگاه دانشمندان اسلامى (محدثان و فقيهان).
4. زيارت مرقد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)از ديدگاه قرآن وسنت.
ذيلاً چهار موضوع فوق را مطرح كرده و به تحليل آنها مى پردازيم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . وسائل الشيعه: 10/346، باب 44 از ابواب مزار، حديث2.
2 . (لَقَدْ رَضى اللّه عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرة...)(فتح/18).
3 . (إِذا جاءَكَ الْمُؤْمنات يُبايِعنَكَ عَلى أَنْ لا يُشْرِكنَ بِاللّه)(ممتحنه/12).
4 . (وَلوْ أَنَّهُمْ إِذ ظلمُوا أَنُفسهم جاؤوكَ فَاسْتَغْفروا اللّه وَاستغفر لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحيماً) (نساء/64).
5 . شعر مشهور عربى است كه از زبان مجنون سروده شده است: بر ديار محبوبم ليلا، گذرى مى كنم و ديوارهاى كوى او را مى بوسم. نه خيال كنيد كه عشق كوى و خيابان، مرا سرگشته ساخته; اين عشق ليلى ـ ساكن اين ديار ـ است كه مرا شيفته و دلباخته خود كرده است.
6 . يا خيرَ مَن دُفِنَـتْ في القـاع أعظمُـه *** فطابَ من طيبهنّ القاعُ وألأكـمُ
نفسـي الفـداءُ لقـبر أنـت سـاكـنُه *** فيه العفافُ وفيه الجـودُ والكرمُ
( وفاء الوفاء:4/1361; الدرر السنية:2)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------