سني

سني كسي است كه پيرو رسول خدا بوده و از دو زياده­روي بر كنار باشد؛ نه دشمن علي و اولاد او باشد و نه دشمن خلفاي راشدين(ابابكر، عمر و عثمان). به اين ترتيب كسي كه از خلفاي راشدين بدگويي كند، رافضي است و كسي كه با علي علیه السلام  مخالفت كند، خارجي است. كسي كه به خلفاي راشدين و به آل رسول ا...احترام گذارد و حرمت آنان را مراعات نمايد و سنت رسول خدا را نيز پاسدار باشد، سي محسوب مي­شود. به اين اعتبار است كه بسياري از بزرگان تصوف و عرفان مانند سنايي، مولانا، عطار و شاه نعمت ا...ولي، خود را سني خوانده­اند.[1] در پاورقی فصل چهارم صفحه ی 70 مطالبی در مورد تولی و تبری در رد این مطلب آورده شده است.
دكتر نور علي تابنده، قطب اين فرقه در كمال تعجب مي­گويد: خلافت، حق علي نبود؛ حق ملت بود و وظيفه علي؛ يعني ما مسلمين حق داشتيم كه بعد از پيغمبر به عنوان جانشين او خليفه­اي مثل علي داشته باشيم.
او با زیرکی تمام، خلافت راحق مردم می­داند و می­خواهد بگوید خود مردم نخواستند این حق را به علی علیه السلام بدهند و وظیفه از دوش ایشان ساقط شد. او نمی­گوید این­ها خلافت را غصب کردند.
خواجه عبدا...انصاری می­گوید: از میان دو هزار صوفی که شناخته­ام، تنها دو نفر از آن­ها مذهب رافضی داشتند.[2]
نویسندگانی از خود صوفیه هم مثل اسد ا...خاوری و دکتر نصر، سعی در اعتراف به این نکته دارند که تصوف سابقه سنی­گری دارد و با دادن لقب شیخ شهید به نجم الدین کبری سعی کردند او را شیعه جلوه دهند که این ادعا فاقد مدرک است.
دکتر تابنده می­گوید: هر کس امامت حضرت علی علیه السلام  را قبول داشته باشد، از نظر ما شیعه محسوب می­شود و اگر رد کند، سنی محسوب می­شود.
این جنید که به ادعای همه علمای سنی از اهل سنت است، از طرف امام قطب می­شود! و هیچ کس جز صفی علیشاه در صد ساله اخیر ادعای شیعه بودن جنید را نکرده است!
دلایل بر انقطاع سلاسل صوفیه بسیار است و تمام کسانی که در سلسله سند ها مشایخ اهل تسنن آمده اند دلیلی بر جعلی بودن این فرقه ها به حساب می آیند اما به علت طولانی شدن بحث در این نوشتار با ذکر دو حدیث در مورد تصوف این بحث را تمام می کنیم لازم به ذکر است در روايات اسلامي نقد هاي تند و شديدي نسبت به صوفيه شده است. امام رضا علیه السلام : كسي كه نزد او صوفيه ذكر شود و آنها
________________________________________
[1] . مجموعه مقالات درباره شاه نعمت ا...ولي، ص 49.
[2] . تصوف و تشیع،  ص 113.