فرآيندي شگفت؟!

فرآيندي شگفت؟!
چیز بسيار عجيب و غريبي كه در عالم حديث اهل سنت به روشني به چشم مي‏خورد و در كاهش روايت فضائل اهل‏بيت علیهم السلام در صحاح و به ويژه بخاري و مسلم، مؤثر است؛ دور باطلي است كه اهل حديث خود را به آن مبتلا كرده ‏اند. توضيح مطلب اينكه، ما اگر بخواهيم روايتي را بررسي كنيم و حكم به صحت، حسن يا ضعف آن دهيم؛ سراغ رجال سند آن روايت را مي‏گيريم و ايشان را بررسي مي‏كنيم و در صورت قابل اعتماد بودن راويان، حكم به صحت روايت مي‏دهيم؛ ولي با كمال تعجب مي‏بينيم كه اهل سنت، راوي را با حديث جرح و تعديل مي‏كنند و نه اينكه صحت و ضعف حديث را با راوي!؟ براي نمونه، به اين حديث توجه كنيد:
«حدثنا عبدالله‏ قال حدثني أبي حدثنا ابن نمير و أبو أحمد هو الزبيري قالا: ناالعلاء بن صالح عن المنهال بن عمرو عن عباد بن عبدالله‏ قال: سمعت عليّا يقول: «أنا عبدالله‏ وأخو رسوله»، قال ابن نمير في حديثه: «و أنا الصديق الأكبر لايقولها بعد» قال أبو أحمد: «و لقد أسلمت قبل الناس بسبع سنين»
اين روايت را احمد در فضائل آورده است.([1223])
در زيرنويس اين حديث و در تخريج آن مي‏خوانيم:
«هذا إسناد منكر لأجل عباد بن عبدالله‏ الأسدي الكوفي، قال البخاري: فيه نظر و قال ابن المديني: ضعيف الحديث...»
اكنون اين پرسش مطرح مي‏شود كه چرا عباد ضعيف است؟ آيا او دروغگو بوده است؟ آيا او مدلس بوده؟ آيا او رافضي بوده؟
پاسخ همه‏ ي اين پرسش‌ها منفي است. علت ضعف عباد خود اين حديث است! يعني عباد چون اين حديث را نقل كرده تضعيف شده!
ابن جوزي مي‏گويد:
«ضرب أحمد علي حديثه عن علي أنا الصديق الأكبر و قال هو منكر»([1224])
حال پرسش ديگر مطرح مي‏شود؛ و آن اينكه چرا عباد به خاطر اين حديث تضعيف شده است؟ پاسخ روشن است؛ زيرا حديث در فضيلت علي علیه السلام است؟!!
اكنون كه او ضعيف است و بخاري درباره ‏اش مي‏گويد: «فيه نظر»، ديگر اين روايت را در صحيح بخاري نمي‏بينيم؛ و اين يعني كاهش آمار روايات فضائل.
همان گونه كه ديديم گناه عباد نقل اين روايت است؛ و ضعف اين روايت در واقع به خاطر عباد نيست؛ بلكه به خاطر متن آن است كه فضيلتي درباره‏ ي علي علیه السلام است! روايت منكر است چون سخن از علي علیه السلام است؛ و اگر عباد اين روايت را نقل نمي‏كرد ثقه بود؛ و رواياتش حجت.
ذهبي در شرح حال عباد و پس از آوردن روايت او مي‏گويد:
«قلت: هذا كذب علي عليّ»([1225])
بايد پرسيد ذهبي چگونه فهميده اين روايت دروغ است؟ و اساسا چرا دروغ است؟ و آنكه اين دروغ را بسته كيست؟ و اساساً چرا بايد كسي اين دروغ را به علي علیه السلام ببندد؟ شايد ذهبي اگر كمي جرأت داشت، به جاي اينكه بگويد: هذا كذب علي عليّ، مي‏گفت: هذا كذب من عليّ! ولي او و امثال او، يعني بخاري و احمد و... اين جرأت را نداشتند كه بگويند علي دروغ گفته است؛ از اين‏رو عباد را دروغگو معرّفي كرده ‏اند! يا شايد آنها مي‏دانند اين سخن را به واقع علي علیه السلام گفته و عباد نيز دروغگو نيست؛ ولي در ذهن خود گفته‏ اند: چه ديواري از ديوار عباد كوتاهتر؟ به ويژه كه او از بني‏ اسد و كوفي است.
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[1223]) فضائل الصحابة؛ ج2، ص586.
[1224]) همان؛ زيرنويس؛ نيز نك: تهذيب التهذيب؛ ج5، ص88.
[1225]) ميزان الاعتدال؛ ج2، ص368.