خالد بن عبدالله‏ قسرى

بخارى در «خلق أفعال العباد» و أبو داود در سنن به او احتجاج كرده ‏اند.([1216]) ابن حبان او را در كتاب «الثقات» ذكر كرده است.([1217]) ابن حجر در شرح حال او آورده است:
«... قيل لسيار: تروى عن خالد؟ قال: إنّه كان أشرف من أن يكذب... ولاّه هشام بن عبدالملك... يحيى بن معين قال: خالد بن عبدالله‏ القسري كان واليا لبني أمية و كان رجل سوء و كان يقع في علي بن أبي‌طالب رضى ‏الله ‏عنه... وله أخبار شهيرة و أقوال فظيعة»([1218])
ابو الفرج در «اغانى» داستانهايى در دشمنى او با على علیه السلام آورده؛ از جمله اينكه به فراس بن جعده گفت: على را لعن كن كه به هر لعنتى تو را دينارى دهم. پس فراس بكرد و خالد بداد.([1219])
او كارگر يا كارگزارى به نام خالد بن اُمى داشت كه به او مى‏ گفت:
«و الله‏ لخالد بن اُمّي أفضل أمانة من علي بن أبي‌طالب...»([1220])
وى زمانى كه مى ‏خواست على علیه السلام را لعن كند مى ‏گفت: لعنت بر على، پسر عم نبى و همسر دخترش فاطمه و پدر حسن و حسين.([1221])
آرى! ابن حبان او را ثقه دانسته؟!! خدا او را با خالد محشور كند!
همان گونه كه مى ‏بينيم در ميان محدثان و ارباب جرح و تعديل نيز مسائلى مى ‏گذشت كه همگى در كاهش آمار روايات فضائل اهل‏بيت علیھم السلام در كتابهاى حديثى و از جمله صحاح مؤثر بودند. تهمت رفض و تشيع به هر آنكس كه كوچكترين تمايلى نسبت به اهل‏بيت از خود نشان مى‏ داد؛ توثيق و تعديل راويانى كه كينه و بغض خود نسبت به ايشان را آشكارا بيان مى ‏كردند و روايت از راويانى كه از خوارج بودند.
اينها همه افزون بر جرح رواتى بود كه به دليل نقل كردن فضائل حضرت على و اهل‏بيت علیهم السلام، از گردونه ‏ى توثيق و تعديل و وثاقت و عدالت بيرون انداخته مى ‏شدند.([1222])
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[1216]) تقريب التهذيب؛ ابن حجر؛ ج1، ص213.
[1217]) ج6، ص256.
[1218]) تهذيب التهذيب؛ ج3، ص95.
[1219]) الاغانى، ج22، ص22.
[1220]) همان.
1221]) همان؛ ص25.
[1222]) در سرتاسر كتاب ميزان الاعتدال و نيز لسان الميزان، مى‏ توان آنها را يافت