سیاست منع تدوين حديث

در فرضيه‏ ی دوّم اين رساله، كه در پيشگفتار گذشت؛ به اثر منع تدوين حديث در اندك بودن روايات فضائل در صحاح اشاره شد. نگارنده بر آن بود كه برای بررسی اين بخش از فرضيه‏ ی دوّم، صفحاتی را اختصاص دهد؛ ولی پس از برخورد با كتاب ارزشمند «تدوين السنّهًْ الشريفهًْ»، نوشته‏ ی سيد بزرگوار و دانشمند ارجمند، جناب آقای سيد محمدرضا حسينی جلالی، كه به حق يكی از بهترين نوشته ‏هايی است كه در زمينه ‏ی تدوين حديث و منع آن نگاشته شده؛ از اين كار منصرف شد. از اين رو، خواننده ‏ی گرامی را به آن كتاب ارجاع میدهيم تا اثر منع تدوين حديث بر قلّت روايات فضائل اهل‏بيت علیھم السلام نه تنها در صحاح، بلكه در بیشتر كتاب‌های حديثی اهل سنت روشن شود.
در اينجا تنها به گوشه‏ ای از آنچه در اين كتاب آمده اشاره میشود. ايشان در فصل ششم كتاب خود آورده ‏اند:
«الفصل السادس، القول الفصل في سبب المنع:
و بعد هذا التجوال الطويل ـ في هذه الفصول الخمسة ـ اتضحت لنا ـ بالقطع و اليقين ـ الحقيقة التالية: أنّ تلك التبريرات([1090]) ـ كلّها ـ لا تصحّ أن تكون سببا واقعيا لمنع تدوين الحديث و إن تذرّع بها المانعون، و ليس في واحد منها تقنعٌ، للاجابة علی السؤال الذي طرحناه: لماذا منعوا عن تدوين الحديث؟([1091])
... و إنّما خصَّ أهل البيت علیھم السلام بذلك([1092])... ولا شكّ في أن كثيرا من أحاديث النبي صلی الله‏ عليه و آله و سلم كانت تُشير بعلي علیه السلام ـ زعيم أهل بيت النبي ـ عليه و آله الصلاة و السلام ـ و تنص عليه بالولاية والامامة، وكانت النصوص غضّة و نضرة، تنبض مشاهدُها بالحياة ويَرنّ صداها في الأسماع.
... فالمصلحة المنشودة من هذا التدبير، هي إخفاء الأحاديث النبويّة التي تدلّ علی خلافة عليّ علیہ السلام و إمامة أهل البيت علیھم السلام بعد النبي صلیالله‏ عليه و آله و سلم.([1093])
... صحَّ القول بأنّ الهدف هو التدبير السياسيّ المذكور ضدّ علي و أبنائه علیھم السلام... و إنّ ممّا يؤكّد رأينا بأن المصلحة لمنع تدوين الحديث هو إخفاء الأحاديث النبويّة، الدّالّة علی إمامة عليّ وأهل‏البيت علیھم السلام، هو أنّ الحكّام لم يكتفوا بمنع التدوين فقط، وإنّما منعوا رواية الحديث و نقله بشدّة...([1094])
... و أما نحن: فنعتقد أنّ الهدف الأساس من منع رواية الحديث و نقله، هو الهدف من منع تدوينه و تقييده و ضبطه، و هو إخفاء الأحاديث الدّالّة علی إمامة أمير المؤمنين علي علیہ السلام وعلی أساس سياسة مدبّرة...([1095])
... انّ المصلحة التي كان يطلبها عمر و من اتّبعه في سنّة منع الحديث هي السياسة التی كان يدبّرها من أجل إبعاد أهل‏البيت علیھم السلام عن الحكم و هي التي اتبعها بعده عثمان و معاويه... القول الفصل في سبب منع الحديث تدوينا و رواية... هو إخفاء الأحاديث النبويّة الدّالة علی خلافة علي علیہ السلام و أهل بيته علیھم السلام ([1096])
... فضاعت أكثر فضائل الامام علیه السلام بين سندان المنع من التدوين و الرواية و مِطرقة التهديد و السجن و التعذيب و القتل و المطاردة»([1097])
يادآوری میشود كه ايشان بر پايه‏ ی شواهد و وثائق فراوان روايی و تاريخی، به اين نتيجه رسيده‏ اند كه علاقه مندان با مطالعه ‏ی كتاب ايشان بر آنها واقف خواهند شد.
در اينجا لازم به یاد آوری است كه دانشمند محقق، جناب آقای «محمدعلی مهدوی راد»، طی مقالاتی در فصلنامه‏ ی علمی ـ تخصصی «علوم حديث»([1098])، تحت عنوان «تدوين حديث»، به اين موضوع پرداخته ‏اند و به خوبی از عهده ‏ی آن برآمده ‏اند. ايشان در مقاله‏ ی ششم خود، با عنوان «منع تدوين حديث، رازها و رمزها»، به جلوگيری از نشر فضائل علی و اهل‏بيت علیھم السلام اشاره كرده‏ اند. در مقاله‏ ی ايشان میخوانيم:
«... گفتيم پيامبر بر جايگاه والای رهبری تأكيد كرده بود و چهره‏ ی شايسته‏ ی رهبری پس از خود را بارها و بارها در پيش ديد مردمان و در مناسبتهای مختلف فراوان آورده بود؛ فراوان در فضائل و مناقب مولا سخن گفته بود...([1099])
... از اين روی چون زمام امور را به دست گرفتند([1100])... و چون كسی به نشر آموزه‏ های نبوی درباره‏ ی علی و اهل‏بيت علیھم السلام همت میگماشت و مآلاً در جامعه سؤال می آفريد، بايد جواب میدادند؛ سياستمداری(!)، جامعه‏ داری(!)، حراست از حكومت(!) و مصلحت انديشی(!) اقتضا میكرد كه آنچه را كه بوده است يكسره از صفحه‏ ی ذهن‏ها و صحنه‏ی زندگیها بزدايند و خود را آسوده دارند...([1101])
... تأمل در تاريخ اسلام و چگونگی مواضع حاكمان، همه و همه نشانگر آن است كه برای حكومت، علی علیہ السلام و چگونگی حضور خانواده‏ ی او در صحنه‏ ی اجتماع و سياست، مشکلی بس جدّی بوده است؛ و منع تدوين حديث، از جمله برای جلوگيری از نشر مناقب و فضائل علی و اهل‏بيت علیھم السلام، تدبيری بود سياستمدارانه و دقيقاً در جهت حفظ پايه‏ های حكومت و بيرون راندن رقيب از صحنه...»([1102]).
ايشان همچنين در مقاله‏ ی هفتم خود، با عنوان «منع تدوين حديث؛ پیآمدها و بازتاب‌ها»؛ به تباه شدن بسياری از احاديث و نيز گسترش وضع و جعل در احاديث اشاره میكنند.([1103])
در پايان بايد گفت كه دانشمند محقق و سيد بزرگوار، جناب آقای «سيد مرتضی عسكری» نيز به شكلی شايسته به بحث منع كتابت سنت رسول‏ الله (صلی الله علیه و آله)، پرداخته ‏اند.([1104]) ايشان در پايان مطالب خود در اين موضوع میگويند:
«... ولا يفوتنا أخيرا أن نقول: إن المنع كان بقصد منع نشر فضائل الامام علي علیه السلام علی المسلمين، خاصّة علی عهد معاوية الذي كان يأمر بلعن الامام في خطب الجمعة علی منابر المسلمين، كما مرّ بنا في الجزء الاول([1105])، فصل: كتمان فضائل الامام علي، و نشر سبّه و لعنه»([1106])
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[1090]) مراد، توجيهاتی است كه اهل سنت برای منع تدوين حديث آورده ‏اند.
[1091]) تدوين السنة الشريفه، سيد محمدرضا حسينی، ص409.
[1092]) همان، ص414.
[1093]) همان، ص415.
[1094]) همان، ص421.
[1095]) همان، ص470
[1096]) همان، ص478.
[1097]) همان، ص497.
[1098]) شماره‏ های: 1، 2، 3، 4، 5، 8 و 9.
[1099]) شماره‏ ی 8، ص9.
[1100]) منظور، خلفای پس از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)هستند.
[1101]) ص10.
[1102]) ص22.
[1103]) شماره ‏ی 9، صص 9ـ 28.
[1104]) نك: معالم المدرستين؛ ج2، صص 46ـ 65.
[1105]) همان؛ ج1، ص345.
[1106]) همان؛ ج2، ص64.