عبدالملك، حجاح و سياست اموی

اگر معاويه نزديك به بيست سال تمام قدرت مطلق را دردست داشت؛ عبدالملك مروان ـ ششمين حاكم اموی ـ نيز بيش از بيست سال درگير كشمكش با عبدالله‏ بن زبير بود كه در فاصله ‏ی سال‌های 61ـ 73 هـ.ق خليفه ‏اش میخواندند.
در سال 73 هـ.ق كه همه سرزمين‏های اسلامی زير پرچم حكومت اموی ـ مروانی عبدالملك درآمد بار ديگر سياست معاويه به وسیله‌ی او، اين بار به واسطه ‏ی «حجاح»([856]) ـ به جای زياد بن ابيه ـ پيگيری شد.
عبدالملك، پس از پدرش مروان، حجاح را روانه‏ ی حجاز كرد تا كار عبدالله‏ بن زبير را بسازد. حجاح از عهده ‏ی اين كار به خوبی برآمد و كار عبدالله‏ بساخت. پس از آن عبدالملك، حجاج را زمامدار عراق كرد([857]).
پس از مرگ عبدالملك، پسرش «وليد» روی كار آمد (86ـ 96 هـ.ق).
سی سال حكومت عبدالملك و وليد را میتوان عصر اختناق برای اهل‏بيت علیھم السلام و شيعيان دانست. امام علی بن الحسين و محمد بن علی‘(علیهم السلام)در اين دوران زندگی میكردند.
بنی اميه، حسين بن علی علیه السلام را كشته بودند و وحشتی عجيب در دلها ايجاد كرده بودند. مردم می انديشيدند بنی اميه كه از كشتن امام حسين علیه السلام كه از بزرگان صحابه و فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و خامس اصحاب كسا بود، نگذشتند؛ حتما از ريختن خون آنان و نيز ساير اهل‏بيت علیھم السلام، باكی ندارند.
انديشه‏ ی مردم درست بود. نشانه‏ ی آن هم كشتار فجيع اهل مدينه بود كه به واقعه‏ی «حرّه» مشهور است.([858])
آری! امامت امام زين ‏العابدين علیه السلام در چنين جوی آغاز شد كه شيعيان پراكنده شده بودند و ديگر اميدی به آنها نبود. امام علیه السلام نيز امامت را به صورت مخفی و همراه با تقيه ‏ی شديد دنبال میكرد.
«مسعودی»([859]) میگويد:
«وقام ابومحمد علی بن الحسين علیه السلام بالأمر مستخفيا علی تقية شديدة في زمان صعب»([860])
امام سجاد علیه السلام میفرمود:
«ما بمكة والمدينة عشرون رجلاً يحبّنا»([861])
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[856]) حجاج‌بن يوسف بن الحكم... بن سعد بن عوف بن ثقيف تاريخ مدينهًْ دمشق؛ ابن عساكر؛ ج12، ص113.
[857]) همان.
[858]) ذيحجه سال 63 هـ.ق.
[859]) ابوالحسن علي بن الحسين بن علي الهذلي م 346 هـ.ق.
[860]) اثبات الوصية؛ ص168.
[861]) بحارالانوار، ج34، ص297، باب الرابع و الثلاثون، شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج4، ص104، فصل فى ذكر المنحرفين عن على علیه السلام، داراحياء الكتب العربيهًْ. (محقق)