مجريان سقيفه، مانعان وصيت پيامبر(صلی الله علیه و آله)

در جريان سقيفه اين مطلب به روشنی پيداست كه هر كدام از طرفين با دلایل خود به هر صورت كه شده سعی می‏كردند كه خلافت را نصيب خود كنند و اگر مطلبی هم بيان شده در راستای اين هدف بوده است، اما يك سؤال اساسی و مهم در اين ميان به ذهن انسان حقيقت‏جو خطور می‏كند و آن اين كه، همانطور كه طرفين در سقيفه تلاش می‏كردند خود را دلسوز امت و نگران آينده رهبری اسلام نشان دهند آيا پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نسبت به اين امر مهم غفلت كرده؟ و آيا خدای تعالی كه دين اسلام را كامل معرفی كرده و نعمت را بر مسلمانان تمام كرده([802]) برای جلوگيری از اختلاف بين مسلمانان، رهبری را برای بعد رسول خود مشخص نكرده؟!! شخصی كه عالم به تمام حقايق قرآن و سنت باشد و لازم نباشد كه برای فهم احكام دين به ديگری پناه ببرد!!
تاريخ گواه است كه علی‏ بن ابی‏طالب علیه السلام تنها كسی است كه مرجع سؤال ديگران بوده و در فهم دين از هيچ كس بعد از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) استعانت نجسته است؛ او كه مصداق آيه {وكل شي‏ء احصيناه فی امام مبين}([803]) و آيه {ومن عنده علم الكتاب}([804]) و آيه {ولكل قوم هاد}([805]) بود. همان شخصی كه طبق آيه قرآن و به تصديق مفسران در جريان مباهله نفس پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) معرفی شد([806]). عظمت علمی آن حضرت به حدی بود كه بارها خلفا برای فهم احكام دين به او مراجعه كردند تا حدی كه می‏گفتند اگر علی نبود ما هلاك می‏شديم([807]). اساسا اگر چنين شخصيتی برای تبيين حقايق قرآن و رهبری جهان اسلام بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نباشد نزول قرآن عبث می‏شد.
از آنچه بيان شد روشن می‏شود كه نگرانی پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در زمان وفات چه بوده و چرا اصرار داشته ‏اند كه برای مسلمانان وصيتی بنويسند كه بعد از آن حضرت هرگز گمراه نشوند، همانطور كه قبلاً گمراه نشدن را در تمسك به ثقلين معرفی كرده بودند.([808])
و معلوم می‏شود كه چرا عمر به سختی در مقابل اين سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ايستاد و نگذاشت كه آن حضرت وصيت خود را بنويسند و جالب اينكه چطور قبل از اينكه پيامبر وصيت خود را بنويسند گفت: «حسبنا كتاب الله‏» و بالاخره اين كار منجر به اختلاف بين مسلمانان شد تا حدی كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به غضب در آمد و همه صحابه را به جز علی‏ب ن ابی‏طالب علیه السلام از منزل بيرون كردند و ابن عباس از اين واقعه به عنوان بزرگترين مصيبت ياد كرده است.([809])
آنچه به نقل کتاب‌ها تاريخی ملاحظه كرديد جريانات بعد از بيرون آمدن از نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و متعاقب آن وفات آن حضرت بوده است.
ذهبی در «دُوَل الاسلام» درباره ‏ی خلافت ابوبكر چيزهايی گفته كه گويا می‏خواهد به خواننده القا كند ابوبكر افضل بوده كه به عنوان خليفه‏ ی اوّل برگزيده شد: «... بايع المسلمون بالأمر بعده لخليفة علی الصلاة بالناس أيام مرضه».([810])
آری! اهميت فضل‏ فروشی قبيله ‏ای و نقش آن در سياست و امارت و حكومت به خوبی روشن است. هر كس كه برتر است شايستگی جانشينی پيامبر(صلی الله علیه و آله) را دارد و اوست كه بايد زمام امور را دردست بگيرد. اگر فضيلت واقعی داشت كه هيچ مشكلی نبود، مشكل اينجاست كه برای او فضائلی بافته می‏شد.
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[804]) {قل كفی بالله‏ شهيدا بينی و بينكم و من عنده علم الكتاب}. (الرعد / 43) (محقق)
[805]) {ويقول الذين كفروا لولا انزل عليه آية من ربه انما انت منذر ولكل قوم هاد}. (الرعد / 7) (محقق)
[806]) {فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله‏ علي الكاذبين}. (آل عمران / 61) (محقق)
[807]) «لولا علی لهلك عمر»، تفسير الكبير، الرازی، سورهًْ الاسراء، ج21، ص18 ـ تفسير سمعانی، سورهًْ الاحقاف، ج5، ص152 ـ فيض القدير، حرف السين، ج4، ص357. (محقق)
[808]) عن أبی الطفيل عن زيد بن أرقم رضی الله‏ عنه قال: لما رجع رسول الله‏’ من حجة الوداع و نزل غدير خم امر بدوحات فقممن فقال: كأنی قد دعيت فأجبت انی قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله‏ تعالی و عترتی فانظروا كيف تخلفونی فيهما فانهما لن يتفرقا حتی يردا علی الحوض ثم قال: ان الله‏ عزوجل مولای و انا مولی كل مؤمن ثم اخذ بيد علی رضی الله‏ عنه فقال: من كنت مولاه فهذا وليه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و ذكر الحديث بطوله. هذا حديث صحيح علی شرط الشيخين ولم يخرجاه بطوله». المستدرك، الحاكم النيسابوری، ج3، ص109.
ـ عن مسلم بن صبيح عن زيد بن أرقم رضی الله‏ عنه قال قال رسول الله’: انی تارك فيكم الثقلين كتاب الله‏ و اهل بيتی و انهما لن يتفرقا حتی يردا علی الحوض. هذا حديث صحيح الاسناد علی شرط الشيخين ولم يخرجاه. المستدرك، الحاكم النيسابوری، ج3، ص148.
ـ قال لما رجع رسول الله’ عن حجة الوداع و نزل غدير خم أمر بدوحات فقممن ثم قال: كأنی قد دعيت فأجبت انی قد تركت فيكم الثقلين احدهما أكبر من الآخر كتاب الله‏ و عترتی اهل بيتی فانظروا كيف تخلفونی فيهما فانهما لن يتفرقا حتی يردا علی الحوض ثم قال: ان الله‏ مولای و أنا ولی كل مؤمن ثم اخذ بيدی علی فقال: من كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فضائل الصحابة، النسائی، ص15.
ـ ... قال رسول الله‏(صلی الله علیه و آله) انی قد تركت فيكم ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدي الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله‏ حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتي أهل بيتي الا وانهما لن يفترقا حتی يردا علی الحوض. مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج3، ص59.
ـ 3874 ... قال: رأيت رسول الله(صلی الله علیه و آله) في حجته يوم عرفة وهو علی ناقته القصواء يخطب فسمعته يقول: يا أيها الناس إني تركت فيكم من [ما] إن أخذتم به لن تضلوا كتاب ‏وعترتي أهل بيتي. سنن الترمذي، الترمذي مناقب أهل بيت النبي(صلی الله علیه و آله)، ج5، صص 328 ـ 327.
ـ 3876 ... قال رسول الله‏(صلی الله علیه و آله) إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي؛ أحدهما أعظم من الآخر؛ كتاب الله‏ حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتي أهل بيتي ولن يتفرقا حتی يردا علی الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما هذا حديث حسن غريب. سنن الترمذي، الترمذي، ج5، صص 329 ـ 328.
ـ ... ثم قام خطيبا فحمد الله‏ وأثنی عليه وذكر ووعظ فقال ما شاء الله‏ أن يقول ثم قال أيها الناس اني تارك فيكم أمرين لن تضلوا ان اتبعتموهما وهما كتاب الله‏ وأهل بيتي عترتي ثم قال أتعلمون اني أولی بالمؤمنين من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله‏ صلی الله‏ عليه وآله من كنت مولاه فعلي مولاه. المستدرك، الحاكم النيسابوري، ج3، ص110.
ـ ... عن زيد بن أرقم رضي الله‏ عنه قال خرجنا مع رسول الله‏ صلی الله‏ عليه وآله وسلم حتی انتهينا إلی غدير خم فأمر بروح فكسح في يوم ما أتی علينا يوم كان أشد حرا منه فحمد الله‏ وأثنی عليه وقال يا أيها الناس انه لم يبعث نبي قط الا ما عاش نصف ما عاش الذي كان قبله واني أوشك ان ادعی فأجيب واني تارك فيكم ما لن تضلوا بعده كتاب الله‏ عز وجل ثم قام فاخذ بيد علي رضيعنه فقال يا أيها الناس من أولی بكم من أنفسكم قالوا الله‏ ورسوله اعلم قال من كنت مولاه فعلي مولاه؛ هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه. المستدرك، الحاكم النيسابوري، ج3، ص533؛ بخش كوچكی از روايات كتب معتبر اهل سنت در اينجا ذكر شده است كه محققان می‏توانند برای اطلاع بيشتر به منابع روايی آنها رجوع كنند. (محقق)
[809]) ـ ... عن ابن عباس رضی الله‏ عنهما قال لما حضر رسول الله’ و فی البيت رجال فقال النبی’ هلموا اكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده فقال بعضهم ان رسول الله’ قد غلبه الوجع و عندكم القرآن حسبنا كتاب الله‏ فاختلف اهل البيت و اختصوا فمنهم من يقول قربوا يكتب لكم كتابا لاتضلوا بعده و منهم من يقول غير ذلك فلما اكثروا اللغو و الاختلاف قال رسول الله’ قوموا. قال عبيد الله‏ فكان يقول ابن عباس ان الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله‏’ و بين ان‏يكتب لهم ذلك الكتاب لاختلافهم ولغطهم. صحيح البخاری، البخاری، ج5، باب مرض نبی(صلی الله علیه و آله) و وفاته، صص137ـ 138.
ـ ... عن ابن عباس رضی الله‏ عنهما قال لما حضر رسول الله‏(صلی الله علیه و آله) و فی البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال النبی(صلی الله علیه و آله) هلم اكتب لكم كتابا لاتضلوا بعده فقال عمر ان النبی(صلی الله علیه و آله) قد غلب عليه الوجع و عندكم القرآن حسبنا كتاب فاختلف اهل البيت فاختصموا منهم من يقول قربوا يكتب لكم النبی(صلی الله علیه و آله) كتابا لن تضلوا بعده و منهم من يقول ما قال عمر فلما اكثروا اللغو و الاختلاف عند النبی(صلی الله علیه و آله) قال رسول الله‏(صلی الله علیه و آله) قوموا قال عبيد الله‏ و كان ابن عباس يقول ان الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله‏(صلی الله علیه و آله) و بين ان يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم و لغطهم. صحيح بخاری، البخاری، باب قول المريض قوموا عنی، ج7، ص9. اين جريان در قسمت‌های ديگر كتاب بخاری و مسلم روايت شده و يكی از مسلمات روايی و تاريخی است. صحيح بخاری، ج1، كتاب العلم، باب كتابهًْ العلم، صص 36  و 37 و ج8، كتاب الاعتصام بالكتاب و السنهًْ، باب كراهيهًْ الخلاف، ص161، دارالفكر، بيروت؛ صحيح مسلم، ج5، صص 75 و 76، دارالفكر، بيروت. (محقق)
[810]) ج1، ص7.