جواب استدلال گلپايگاني به كتاب جديد

و اما راجع به كلمه ي كتاب جديد كه در حديث دوم و سوم از احاديث مورد تمسك گلپايگاني ذكر شده است مي گويم: چنانكه از احاديث ديگري كه داراي بيان و توضيح است استفاده مي شود هر يك از ائمه عليهم السلام از جانب حق متعال به وسيله ي خاتم انبياء صلي الله عليه و آله داراي كتاب و صحيفه ي مخصوصي بوده اند كه در آن وظائف شخصيه آن امام عليه السلام در مدت قيام به امامت نوشته شده است [1] مثل اينكه بايد قيام به شمشير و مقاتله نمايد تا
شهيد شود و يا اينكه خانه نشيني و سكوت اختيار كند. و براي قائم موعود عليه السلام نيز بالخصوص صحيفه و كتاب جديدي است كه طبق مقررات مكتوبه ي آن بايد قيام نمايد.
در مجلد سيزدهم بحار (ص 180) در حديثي از ابي بصير از امام باقر عليه السلام راجع به قيام قائم موعود عليه السلام كه مي فرمايد: فيكون اول من يضرب علي يده و يبايعه جبرئيل و ميكائيل و يقوم معهما رسول الله و اميرالمؤمنين فيدفعان اليه كتابا جديدا هو علي العرب شديد بخاتم رطب فيقولون له اعمل بما فيه. يعني اول كسي كه دست به دست آن حضرت داده و با او بيعت خواهد نمود جبرئيل و ميكائيل خواهند بود و رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام نيز با آنان قيام فرموده و كتاب جديدي را كه به خاتم تر و تازه مختوم و بر عرب دشوار است به حضرت قائم عليه السلام مي دهند و به او مي فرمايند كه به آنچه در اوست عمل نما (به وجه دشواري بر عرب در صفحات قبل اشاره نموديم).
بنابراين به احتمال قوي مراد از كتاب جديد كه در احاديث مورد تمسك گلپايگاني به اجمال ياد شده است همين كتاب مشتمل بر وظائف عمليه ي خاصه ي خود آن حضرت مي باشد نه كتاب ديگري مانند انجيل و تورات و قرآن مجيد كه به منظور تشريع شرع جديد نازل شود چنانكه مراد گلپايگاني است.
و مراد از بيعت با مردم به آن كتاب جديد (چنانكه در بعض احاديث بود كه يبايع الناس به امر جديد و كتاب جديد) عهد و پيمان با مردم باشد به امر امامت خود كه آن حضرت را در انجام وظائفش بر طبق آن صحيفه و كتاب نصرت و ياري نمايند.
و به فرض اينكه گفته شود مراد از كتاب جديد در اين احاديث مجمل، حتما كتابي است آسماني براي مردم مانند انجيل و تورات نيز مي گويم:
[2] در حديث جابر از ابي جعفر عليه السلام است كه فرمود: چون قائم آل محمد قيام كند براي كساني كه قرآن را به مردم به آن قسم و ترتيبي كه خداوند جل جلاله نازل فرموده مي آموزند خيمه هائي زده مي شود پس اين امر براي كساني كه در آن روز قرآن را حفظ دارند دشوارترين چيزها شود زيرا آن قرآن خلاف تأليف و نظم قرآن محفوظ آنان است.
[3] در حديث حبةالعرني از اميرالمؤمنين عليه السلام است كه فرمود: گويا شيعيانم را مي بينم كه در مسجد كوفه خيمه ها زده و قرآن را به آن نحوي كه نازل شده به مردم تعليم مي كنند آگاه باش كه حقا چون قائم ما قيام كند مسجد كوفه را شكسته و خراب نمايد و قبله ي آن را مستوي سازد.
[4] در حديث ديگر جابر از ابي جعفر عليه السلام است كه فرمود: احدي از مردم ادعا نكرده كه تمام قرآن را به آن نحوي كه خدا نازل فرموده جمع كرده باشد مگر اينكه دروغ گفته است، و آن را احدي به آن نحوي كه خدا نازل فرموده جمع و حفظ ننموده است جز علي بن ابيطالب و امامان بعد او.
[5] در حديث سالم بن سلمه از امام صادق عليه السلام است كه فرمود: چون قائم عليه السلام قيام كند كتاب خداي متعال را به حدود خودش قرائت كند و همان مصحف (قرآن) را كه علي نوشته است بيرون آورد.
خلاصه به مقتضاي روايات كثيري از عامه و خاصه و نيز كلمات جمعي از مفسرين و محدثين مي توان گفت نحوه ي تأليف و تنظيم قرآن مجيد كه در دست مسلمين است كاملا بر وفق نزولش نمي باشد يعني بعض از سور كه نزولش مقدم بر بعض ديگر بوده در اين نظم و تأليف مؤخر قرار گرفته است و بالعكس و همچنين نظم بعض آيات مباركات مجملا بر خلاف ترتيب نزول مي باشد (و اين مطلب غير از احتمال ضعيف تحريف در قرآن مقدس محفوظ از تغيير و تحريف است).
و قرآني كه از همه جهت بر وفق نزول تنظيم شده است به خط علي عليه السلام و در نزد ائمه اطهار بوده تا منتهي به حضرت قائم عليه السلام شده است و آن حضرت در وقت ظهور از طرف حق متعال مأمور به اخراج و اظهار و ترويج آن در بين مردم مي باشد پس ممكن است از كتاب جديد كه در بعض روايات بر سبيل اجمال نام برده شده است مراد همين قرآن مجيد باشد كه در اين روايات محكم و مبين ذكر شده است نه كتاب مستطاب جديد بيان، جنگ المهملات جناب سيد باب.
پس معلوم شد جناب بهاء و گلپايگاني در اين مورد نيز از روايات متشابهي كه در آنها اجمالا ذكري از كتاب جديد شده است سوءاستفاده نموده و براي اغفال و اغواء مردم نادان احاديث محكم و مبين راجع به كتاب را در پس پرده ي غفلت و فراموشي نهاده اند.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] در جزء ثاني از كتاب وافي (ص 61) در حديثي از ابي عبدالله (ع) است كه فرمود: ان الوصية نزلت من السماء علي محمد (ص) كتابا (يعني مكتوبا) لم ينزل علي محمد (ص) كتاب مختوم الا الوصية فقال جبرئيل (ع) يا محمد هذه وصيتك في امتك عند اهل بيتك فقال رسول الله (ص) اي اهل بيتي يا جبرئيل؟ قال نجيب الله منهم و ذريته ليرثك علم النبوة كما ورثه ابراهيم (ع) و ميراثه لعلي (ع) و ذريتك من صلبه قال و كان عليها خواتيم قال ففتح علي (ع) الخاتم الاول و مضي لما فيها ثم فتح الحسن (ع) الخاتم الثاني و مضي لما امر به فيها فلما توفي الحسن (ع) و مضي فتح الحسين (ع) الخاتم الثالث فوجد فيها ان قاتل فاقتل و تقتل و اخرج باقوام للشهادة لا شهادة لهم الا معك قال ففعل فلما مضي دفعها الي علي بن الحسين (ع) قبل ذلك ففتح الخاتم الرابع فوجد فيها ان اصمت و اطرق لما حجب العلم فلما توفي و مضي دفعها الي محمد بن علي عليهماالسلام ففتح الخاتم الخامس فوجد فيها ان فسر كتاب الله و صدق اباك و ورث ابنك و اصطنع الامة و قم بحق الله تعالي و قل الحق في الخوف و الامن و لا تخف الا الله ففعل ثم دفعها الي الذي يليه الخبر.
و در (ص 63) در حديثي ايضا از ابي عبدالله (ع) است كه فرمود: ان لكل واحد منا صحيفة فيها ما يحتاج اليه ان يعمل به في مدته فاذا انقضي ما فيها مما امر به علم ان اجله قد حضر الخبر.
و غير اين دو از روايات ديگر كه در محل خود مذكور است.
[2] في المجلد الثالث عشر من البحار (ص 188) عن ارشاد المفيد عن جابر عن ابي جعفر (ع) انه قال اذا قام قائم آل محمد ضرب فساطيط لمن يعلم الناس القرآن علي ما انزل الله جل جلاله فاصعب ما يكون علي من حفظه اليوم لانه يخالف فيه التأليف.
[3] و فيه (ص 194) عن غيبة النعماني مسندا عن حبة العرني قال قال اميرالمؤمنين عليه السلام كاني انظر الي شيعتنا بمسجد الكوفة و قد ضربوا الفساطيط يعلمون الناس القرآن كما انزل اما ان قائمنا اذا قام كسره و سوي قبلته.
[4] في تفسير البرهان (ص 9) مسندا عن جابر قال سمعت اباجعفر (ع) يقول ما من احد من الناس ادعي انه جمع القرآن كله كما انزله الله الا كذب و ما جمعه و حفظه كما انزله الله الا علي بن ابي طالب و الائمة من بعده.
[5] في الجزء الخامس من الوافي (ص 273) عن الكافي مسندا عن سالم بن سلمة في حديث عن ابي عبدالله (ع) اذا قام القائم (ع) قرأ كتاب الله تعالي علي حده و اخرج المصحف الذي كتبه علي (ع) و قال اخرجه علي (ع) الي الناس حين فرغ منه و كتبه فقال لهم هذا كتاب الله تعالي كما انزله الله علي محمد (ص) و قد جمعته بين اللوحين فقالوا هو ذا عندنا مصحف جامع فيه القرآن لا حاجة لنا فيه فقال اما والله ما ترونه بعد يومكم هذا ابدا انما كان علي ان اخبركم حين جمعته لتقرؤوه.