استدلال گلپايگاني به آيه ي «يومئذ يوفيهم الله دينهم الحق» بر حقيقت دين جديد
گلپايگاني بعد از ذكر آيات گذشته، در (ص 282) فرائد مي گويد «و اين جمله صريح است بر اينكه اين چنين ظهور عظيمي مقام او نيابت و خلافت و امامت نيست بل ظهور كلي الهي است و مقام شارعيت و سلطنت الهيه و با اينكه در بيان مقام موعود همين آيات و القاب عظيمه كافي بود مع ذلك از براي اعلام و تنصيص بر اينكه در اين يوم عظيم ديانت متجدد خواهد شد و شريعت جديد ظهور خواهد نمود اين آيه مباركه نزول يافت كه مي فرمايد يومئذ يوفيهم الله دينهم الحق يعني در آن روز حق جل جلاله دين حق را وافيا به خلق عنايت خواهد فرمود و اين در غايت وضوح است كه مقصود از اين دين كه در آيه كريمه وعده فرموده است كه به خلق عنايت فرمايد دين اسلام نيست زيرا كه دين اسلام در ظهور حضرت رسول عليه السلام وافيا نازل شد و آن حضرت كاملا به خلق ابلاغ فرمود بل مقصود شريعت جديده است.»
جواب استدلال گلپايگاني
گلپايگاني پس از بافندگيها و تأويلات به هواي نفس در آيات گذشته گويا در اين مورد خواسته است هم كمال زبردستي و مهارت خود را در بافندگي و جعالي و طراري ثابت كند و هم منتهاي جهالت دسته اي از عوام را كه چگونه خريدار هر گونه مهمل و فساد و مغرورشونده ي به هر امر ضايع
واضح البطلان هستند به قسمي كه اگر مثلا به آنها گفته شود كه چون روز پنجشنبه را شب جمعه مي گويند پس به اين دليل و برهان صريح قطعي بايد دانست كه روز روشن پنج شنبه شب تار است، آنان اغفال شده و فورا باور خواهند نمود. كلمه ي دين در لغت معاني عديده دارد در اين آيه شريفه به معني جز او مكافات است نه به معني شريعت و ديانتي كه از جانب حق متعال به وسيله انبياء و مرسلين براي مردم فرستاده مي شود آيه مزبور با دو آيه قبلش چنين است:
ان الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا في الدنيا و الآخرة و لهم عذاب عظيم. يوم تشهد عليهم السنتهم و ايديهم و ارجلهم بما كانوا يعملون. يومئذ يوفيهم الله دينهم الحق و يعلمون ان الله هو الحق المبين (سورة النور) يعني كساني كه به زنان باايمان عفيفه بي خبر (از كار بد) نسبت زنا مي دهند، در دنيا و آخرت ملعون (و محروم از رحمت حق) باشند و براي ايشان عذابي بزرگ است. در روزي كه زبان و دست ها و پاهاي آنان بر ايشان گواهي دهد به آنچه كه مي كردند (از كارهاي زشت) در آن روز خداوند جزا و مكافات حق آنان را تمام خواهد داد و مي دانند كه همانا خدا حق واضح و آشكار است.
و اين در غايت وضوح است كه مقصود از دين حق كه در آيه ي كريمه توعيد بدان فرموده است اساسا به معني شريعت نيست كه تا كهنه و يا جديد آن مراد باشد. و يا للعجب گلپايگاني طرار آيه و مطلب به اين واضحي را چگونه به مجرد اشتراك لفظي كلمه ي دين مورد سوءاستفاده براي اغواء و اضلال مردم بيچاره عوام قرار داده است.
تا اينجا استشهادات و استدلالات صريح گلپايگاني به آيات قرآن مجيد براي حقيت دين جديد غير دين اسلام و مقام شارعيت ظهور موعود تمام شد.
و البته خوانندگان محترم اگر به دقت ملاحظه نموده باشند خودشان از روي انصاف نيز قضاوت فرموده اند كه گلپايگاني در اين مرحله از مصاديق بارزه اين آيه ي شريفه فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأويله الاية
و حديث قدسي كه فرمود ما آمن بي من فسر برأيه كلامي، مي باشد. اعاذنا الله من زيغ القلب بحق محمد و آله صلواته عليهم اجمعين.
و از شيطنتهاي گلپايگاني اينكه براي گل آلود نمودن آب و شبهه كاري در كلمات خود تفسير به رأي و هواي نفس را مكررا و شديدا طعن مي زند با اينكه در مقام استشهاد به آيات چنانكه معلوم شد تنها كارش همين عمل بوده است و ابدا مدركي و حديثي شاهد بر تفاسير و تأويلاتش نبوده بلكه احاديث وارده چنانكه نمونه اي از آنها ياد شد همه برخلاف مطلب و تفسير او بوده است
مثل او در اين عمل مثل آن دزدي است كه براي پنهان كردن امر خود و ايجاد اشتباه پس از دزديش در ميانه بازار پا به فرار گذاشته و فرياد بزند (دزد را بگيريد آي دزد آي دزد) تا مردم گمان كنند دزد، ديگري است نه خود او. نعوذ بالله من مضلات الفتن.
و اما استشهاد و استدلال گلپايگاني به احاديث بر اينكه قائم موعود صاحب دين تازه و شريعت جديده غير از شريعت اسلام و مقام او شارعيت است.
از (ص 289) فرائد شروع نموده مي نويسد: «و بالجمله چون بر عظمت و رفعت و جلالت مقام موعود از آيات قرآنيه اطلاع يافتي اكنون از احاديث وارده از طرق اهل تسنن و اهل تشيع سخن گوئيم و ببينيم كه آيا قائم موعود به اقتضاي ربوبيتي كه حق جل جلاله در كتب سماويه حضرتش را به آن وصف فرموده قادر بر تشريع شريعت جديده هست و يا آنكه به اقتضاي منصب نيابت و امامتي كه علماي اسلام به آن حضرت بخشيده اند قادر بر ايجاد دين تازه و تشريع شريعت جديده نيست.»
مي گويم: 1- راجع به آيات قرآنيه بحمد الله تعالي تا اينجا بر خوانندگان محترم افترائات گلپايگاني واضح و روشن شد 2- راجع به احاديث هم انشاء الله تعالي به زودي پرده از روي كار برداشته و معلوم مي سازيم كه آيا علماء اسلامي منصب نيابت و امامت را به حضرت قائم عليه السلام بخشيده اند و يا جناب گلپايگاني منصب ربوبيت و شارعيت را، تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد.